۱۳۸۸ اسفند ۳, دوشنبه

رفراندوم پیشنهادی کروبی برای حذف شورای نگهبان نیست، فقط برای حذف قدرت استصواب آن است


آخرین بیانیه شیخ شجاع مهدی کروبی تازه منتشر شده است، و بدون شک بحثها و تحلیلها در موردش مدتی ادامه خواهد یافت. خودم هم دوست دارم متنی حساب شده تر و مفصل تر بنویسم در نهایت، اما عجالتا احساس میکنم چند نکته باید سریع بیان شود و به عرض دوستان برسند، به همین دلیل با اجازه شما متن امروز را به شکل چند نکته ساده و بدون شرح و بسط خدمت شما ارائه میکنم.
  1. دقت کنیم که این بیانیه درست پس از دو ملاقات با موسوی مطرح شده است، و بنا بر این بایستی به آن بهائی حتی بیش از سخنان کروبی بدهیم، چون ظاهرا مقدمه ای است بر همان تغییر استراتژی که آقایان موسوی و کروبی دو سه روز پیش اعلام کردند.

  2. دقت کنیم که رفراندوم پیشنهادی آقای کروبی برای حذف شورای نگهبان نیست، بلکه تنها برای حذف قدرت استصواب آن شورا است، این یعنی همه چیز همانطور که هست بماند و تنها، در صورت موفقیت آن رفراندوم، شورای نگهبان برگردد به همان محدودهٔ قدرتی که تا سالهای قبل از دوم خرداد داشت.

  3. این منطقی نیست، که هیچ، کلا مثل یک شوخی به نظر میرسه که بعد از اینهمه تلاش و کوشش حالا بخواهیم روی عوض شدن نوع نظارت شورای نگهبان تمرکز کنیم و یک رفراندوم راه بیاندازیم که آیا میخوایم شورای نگهبان قدرتش استصوابی باشه یا نظارتی!

  4. دقت کنیم که کروبی رهبر جنبش نیست. جنبش هنوز رهبری ندارد، هنوز رهبری نتوانسته ایم به وجود بیاوریم/ پیدا کنیم، و آن مسئله ای نیست، چون جنبش هنوز در حال پیدا کردن فرم خودش است.

  5. دقت کنیم که وحشت و هراس از عدم وجود رهبری مرکزی ما را به سوی محدود کردن خواستهایمان نبرد. از نقد صحبتهای آقای کروبی نبایست خودداری یا جلوگیری کنیم، چون چنین جلوگیری به مرور زمان تبدیل به رویه و سنت بسیار خطرناکی میشود که میتواند در نهایت ما را به سوی همان ترکستانی بکشاند که جمهوری اسلامی به آن رسیده است.

  6. دقت کنیم که جنبش در حال حاضر از اصلاح طلبانی که در انتخابات مبارزان اصلی بودند بسیار فراتر رفته است، و به همین دلیل هم مطالباتش گسترده تر شده است. این طبیعی است و نشانی از آنچه آقای عبدی و همفکرانشان بی هویتی جنبش میخوانند نیست

  7. بار دیگر توجه شما را به این نکته جلب میکنم که «حذف نظارت استصوابی» به معنی حذف شورای نگهبان نیست، بلکه تنها به معنی نگه داشتن شورای نگهبان، و برگرداندن قدرت آن شورا به نقطه ای است مشابه با سالهای قبل از دوم خرداد (شورای نگهبان توسط مجلس پنجم، و در سال ۱۳۷۴ صاحب قدرت نظارت استصوابی گردید)




11 نظرات:

سبز سبز گفت...

ممنون که حرف دل ما را زدید

Anonymous گفت...

ماجرای عبدالمالک ریگی تو بوق کرنا میکنند تا فیلم جنایت کوی فراموش بشه
به احتمال زیاد قبلاعبدالمالک ریگی دستگیر کردن الان رو کردن
شبکه خبر با خبر فوری داره بازتابش میده
خیلی هم خوشحال هستند
انگار بن لادن گرفتن

Anonymous گفت...

عالی بود واقعا" از تحلیلت خوشم آمد
باید از خرد جمعی استفاده کنیم تا
پیروز شویم،چون کالای گرانبهایی را می خواهیم باید خودمان را آماده کنیم
و تکالیفمان را نسبت به جنبش انجام بدیم و تنبلی نکنیم.هر کس هر جا که هست باید برای پیروزی کاری بکند هر چند کوچک باشد

Anonymous گفت...

موسوی ،کروبی بهانه است.

ولایت فگهیه نشانهاست.

Anonymous گفت...

من فقط معنی "قبل از پانزده خرداد" رو نمی فهمم. تا جایی که من یادمه پانزده خرداد مال سال 42 بوده که شورای نگهبانی وجود نداشته.

Anonymous گفت...

http://saraswatia.blogspot.com/2010/02/blog-post_21.html

Sadeq Rahimi گفت...

دوست ناشناسی که فرمودید معنی پانزده خرداد را نمیفهمید: با تشکر فراوان از توجه تان و از فیدبک، حق با شماست و من عذر میخواهم. اشتباه لپی از من بود، منظورم دوم خرداد (۱۳۷۶) بود اما به دلیلی که خودم هم سر در نمیآورم نوشته بودم پانزده خرداد. تصحیح‌ شد.

Sadeq Rahimi گفت...

تشکر فراوان از لطف دوستان عزیز، «سبز سبز» و دیگر دوستان ناشناس که متن را جالب یافتند.

Anonymous گفت...

من با تحليل شما موافقم .اما ان را بايد کمی عميق ترکرد .مثلا ايا جنايت فقط در اين 8ماه بوده. کشتار دهه شست چی که چندين هزار از از جوانان عزيز اين کشور به خاک و خون کشيده شدند. يا در سال 67 که باز هم هزار هزاراز اين جوانان که در بند اين رژيم ولايت وقيح ضد انسان بودند ظرف چند روز به طناب های دار بوسه زدند.مگر انها چه می گفتند ويا چه می خواستند بجوز همين چيزهايی است که ما امروز فرياد می زنيم در ان موقع اقای موسوی نخست وزير بود واقای کروبی رئيس مجلس.پس اعتراض ماو اعتراض انها فاصله زمين تا اسمان است..کشته نداديم که سازش کنيم ...رهبر قاتل رو ستايش کنيم پيش به سوی برگذاری چهار شنبه سوری در خور جنبش از جنس قيام عاشورا.

Anonymous گفت...

با در نظر گرفتن پروسه اي كه جنبش آزادي خواهي مردم ايران طي چند ماه اخير طي كرده خوب است اين آقايان و از جمله آقاي كروبي خوش بيني يا خوش خيالي را كنار بگذارند و همراه با عموم مردم و جوانان و بويژه دانشجويان غيور از مطالبات اصلي اين مردم كه همانا آزادي هاي اساسي است كوتاه نيايند. طبعا آقاي كروبي شناخت از داستان ولايت فقيه دارند , بنابراين بهتر است آماده هزينه كردن براي آزادي باشند يعني بايد بگويند ولايت فقيه بايد برود . بعبارت ديگر يك ”نه” به ولايت فقيه بايد بگويند و پاي آن بايستند. آن موقع مردم هم با ايشان همنوا خواهند بود. در اينصورت اعتبار دنيوي و اخروي را خواهند داشت. اين رمز ماندگاري است كه همه يكصدا پاي اين حرف اصلي بايستيم. زيرا تا زمانيكه ولايت فقيه پا برجاست نه رفراندم معني دارد نه انتخابات نه آزادي نه زندگي و نه انسانيت. آقاي موسوي هم پاي همين حرف بايد بايستند. آقاي خاتمي هم كه دم از اصلاحات ميزد در سال 1378 آزادي و قيام دانشجويان را به ولي فقيه خودش فروخت . حال ببينيم اين آقايان چه كار ميخواهند بكنند. اميدوارم كه خودشان را مانند خاتمي بدنام نكنند.

Sadeq Rahimi گفت...

تشکر فراوان از شما دو دوست ناشناس آخر برای نظرهای مفید و خوبتان.

ارسال یک نظر