۱۳۹۰ مرداد ۲۹, شنبه

با تشکر از شما - کاهش فعالیت من


با سلام خدمت همه دوستانی که به من و نوشته هایم لطف داشته اند و اینجا هم مرتب به دیدار من میآمده ند، همانطور که در جریان هستید چند هفته ای از آخرین پُستم اینجا گذشته و هنوز فرصت نوشتن نشده بود، که به خاطر آن از شما عذر میخواهم. اما واقعیت این است که امروز هم این چند خط را آمده ام تا برای یک عذر خواهی بزرگتر بنویسم، و آن از این بابت که تا مدتی فعالیت و نوشتنم اینجا بسیار کمتر از معمول خواهد بود.

متاسفانه نمیتوانم اینجا وارد جزئیات حکایت بشوم، اما برخی مسائل شخصی و نیاز رسیدگی به آنها مرا به این نتیجه رسانده اند که مجبورم از میزان زمان و انرژی که مصرف فعالیت و نوشتن در سایتهای مختلف، از جمله وبلاگ شخصی خودم دارم تا حد زیادی بکاهم.

من از همه شما دوستانی که به اشکال مختلف از من در طی سالهای گذشته، چه آن زمانی که با اسم مستعار مینوشتم و چه دو سه سال گذشته که با اسم خودم فعالیت میکرده ام پشتیبانی کرده اید عمیقا سپاسگزارم، و بخش زیادی از رشد ذهنی خودم در این سالها را مدیون شما میدانم.

البته این یادداشت به این معنی نیست که فعالیتهای خودم را به شکل کامل متوقف خواهم کرد، آنچنان عشق وطن در دل و جان جای گرفته که اگر سر برود از دل و از جان نرود، اما گمان میکنم در روزهای آینده فعالیتهایم به نوشتن متنهای کمتر و احتمالا کمی جدی تر محدود خواهد شد، و از حضور مداومم، چه در قالب متنهای کوچک تر و متناوب تر وبلاگ و چه به صورت حضور، نوشتن و مکالمه با دوستان عزیز در سایتهایی مثل دنباله، آزادگی و یا خودنویس، کاسته خواهد شد.

با تشکر فراوان از یکایک دوستان، در هرجایی از دنیا که هستند و در هرگوشه ای از اینترنت که حرفهای مرا تعقیب کرده اند، و با امید روزی که بتوانم باز به شکل مرتب و دائمی تری در خدمت و همراه با همه شما باشم. و از همه مهمتر، با امید به پیشرفت، رشد و باز شدن روزافزون جامعه و فرهنگ ایران عزیزمان.

-- صادق رحیمی




۱۳۹۰ مرداد ۱۵, شنبه

دریچه ای به ذهن «روشنفکران» اسلامی در مورد نقش و مکان «زن» در جامعه


در حال مسافرتم و وقت برای نوشتن بسیار کم. امروز به جای نوشتن میخواهم متنی را خدمت دوستان کپی کنم که، باورکردنش مشکل است، اما از سایت «رجا نیوز» گرفته ام. به نظرم متنی بسیار خوب است که ذهنیت و مطالبات روشنفکران و ایده آفرینان جمهوری اسلامی در زمینه نقش و شخصیت اجتماعی زنان در جامعه اسلامی را به خوبی تشریح میکند.

ضمنا در صورت علاقه میتوانید تمام بخش های سریال مورد بحث این مطلب، یعنی «ساختمان پزشکان» (سریالی که «خانم شیرزاد» یکی از کاراکترهای آن است) را از طریق این وبسایت ببینید، و اصل متن که تحت عنوان «بازنمایی نقش زن در رسانه ملی با تکیه بر الگوی خانم شیرزاد!» در «رجا نیوز» منتشر شده را نیز میتوانید در این آدرس پیدا کنید.

1-چهارم ژانویه 2011 یعنی حدود شش ماه پیش، مایکل سانگوئینتی، افسر پلیسِ کانادایی، حین صحبت های‌اش در دانشگاه یورک درباره پیشگیری از جرم گفت: «برای آن که زنان امنیت داشته باشند، نباید مانند زنانِ هرزه لباس بپوشند.»

همان یک جمله‌ی افسر پلیس کانادایی موجب شد تا فعالان حقوق زنان در تورنتوی کانادا برنامه‌ای اعتراضی را سازمان دهی و اجرا کنند به نامِ "راهپیماییِ زنانِ هرزه" تا فریاد بزنند که قربانی نباید در جایگاه مجرم بنشیند و هیچ کس حق محدود کردن پوشش آن‌ها را ندارد!

آن افسر کانادایی به خاطر آن یک جمله از افکار عمومی عذرخواهی کرد اما در طول شش ماه گذشته، در ده‌ها شهر دیگر اروپایی، این راهپیمایی برگزار شد، به طوری‌که برخی از فمینیست‌ها "راهپیماییِ زنانِ هرزه" را موفق­ترین و سراسری­ترین کنشِ فمینیستیِ 20 سال اخیر می‌دانند؛ اعتراضی برای آزادی در پوشش بدون توجه به بازتاب‌های آن.

"فردیت زن غربی" در پارادایم انسان محور و لیبرال مدرن، به حدی رشد یافته که هیچ اما و اگری را بر نمی‌تابد، از منظر اندیشمندان جهان سوم، زن مدرن غربی دقیقا در نقطه مقابل زن جهان سومی قرار می‌گیرد؛ او آنگونه زندگی می‌کند که بیشترین لذت را برای خود مهیا سازد بدون توجه به برداشت و نظر دیگران.

در حالی‌که زن جهان سومی با دو ویژگی بارز شناخته می‌شود؛ هویت فردی زنان این کشورها به شدت با تکیه بر یک مرد و در سایه تشکیل خانواده تعریف می‌شود، در این کشورها همسر یک معلم، خلبان و دانشمند بودن بیشتر از یک خانم مجرد معلم، خلبان و یا دانشمند حائز احترام و جایگاه است.

ویژگی دوم بانوان این کشورها علاوه بر عدم هویت فردی مستقل و عدم اعتماد به نفس، خودنمایی بیمارگونه است. از خودنمایی ظاهر فردی با استفاده از لوازم آرایشی و عمل‌های زیبایی گرفته تا چشم و هم‌چشمی بر سر وسایل و ابزار زندگی و...

زن مدرن جهان اولی نیازی به خودنمایی نمی‌بیند، چرا که در پارادایم فرد محور مدرن، خودآرایی برای دیگران اصولاً معنایی نمی‌دهد و حضور اجتماعی زنان با "تن" خویش و در چارچوب آزادی‌های اجتماعی دنیای غرب، کاملا فارغ از قیود خانواده و سنت عمل می‌کند.

اینکه چرا اندیشمندان غربی رشته آکادمیک بررسی مسائل کشورهای جهان سوم، در تعریف زن شرقی و جهان سومی با این ویژگی‌ها وارد میدان می‌شوند موضوع این نوشتار نیست، بلکه آنچه مورد توجه است، تلاش برای حل مشکلات زنان جامعه ما با نسخه "زن غربی" است.

2- در اندیشه امام خمینی(ره)، زن، مربی جامعه است و صلاح و فساد يك جامعه، از صلاح و فساد زنان در آن جامعه سر چشمه می‌گیرد، یعنی بار تربیت و هدایت هر جامعه بر دوش زنان است و آن‌ها شاخص معیار سلامت روحی و معنوی هر جامعه ‌ای محسوب می‌شوند.

مقام معظم رهبری در دیدار خرداد 1390 با بانوان نخبه، از مسأله "بحران زن" در دنیا به دلیل نگاه غلط غرب به جایگاه و شأن زن در جامعه و كج‌فهمی نسبت به موضوع خانواده سخن گفته و تآکید کردند: "باید فصول مربوط به مسئله زن بصورت تخصصی و علمی و با تكیه بر منابع اسلامی و فكر ناب انقلابی بررسی و در نشست اندیشه‌های راهبردی مطرح شود تا نتایج آن مبنای برنامه‌ریزی و عمل قرار گیرد."

واقعیت این است که در انزوای برنامه‌ریزی بر اساس مفاهیم اسلامی و فکر ناب انقلابی، الگوهایی که توسط رسانه‌ از بانوی امروزی ارائه می‌شود، نه تنها با مفاهیم سنتی و دینی جامعه ما مغایر است، بلکه الگوهایی کاملاً در جهت منزوی کردن منزلت و کرامت اجتماعی زنان با تکیه بر مفاهیم و آموزه‌های مشوش غربی است.

3- شهید مطهری در کتاب آینده انقلاب اسلامی با توجه به حکومت نبوی پیامبر(ص)، نکته‌ جالب توجهی را بیان می‌کنند؛

مسجدی که در مدینه ساخته شده بود، دری کوچک داشت و مواقع تردد برای نماز و سایر مواردی که نیاز به حضور اجتماعی مردم بود، خواه ناخواه اختلاط پیش می‌آمد، پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) با تکیه بر مبانی دینی، دستور دادند که دری جداگانه برای ورود و خروج بانوان به مسجد تعبیه شود؛ یعنی چاره جویی اسلام برای مسئله حضور اجتماعی زنان، مبتنی است بر: "نه اختلاط، نه انزوا ؛ بلکه حریم"

حجاب و رعایت عفت عمومی حریمی است که برای حضور اجتماعی زنان تجویز می‌شود تا این حضور موجب هتک کرامت و شخصیت زن نشود.

برخلاف دیدگاه ترویج شده کنونی، حضور زن بدون پوشش ظاهری و حریم، حضوری کاملا مردسالارانه است. وقتی زنان با نمایش "تن"خویش وارد فضای جامعه می‌شوند، نتیجه چنین حضوری، لذت جویی بیشتر مردان، نادیده گرفتن شخصیت انسانی زنان و استثمار هر چه بیشتر آنان در یک میدان قدرت نمایی مردانه است. به همین دلیل، اسلام با احترام به کرامت و شخصیت زنان، نه تنها مانع این حضور نیست، بلکه با تجویز حجاب، مانع از نگاه ابزاری و مردسالارانه به زن و استثمار اوست.

برخلاف غرب اسلام زن و مرد را نه به صورت دو انسان مریخی و ونوسی بلکه به‌سان دو بال یک پرنده می‌بیند که با تشکیل نهاد مقدس خانواده، ضمن استحکام و بقای جامعه، موجبات تعالی و رشد معنوی خویش را فراهم می‌سازند. بنابراین ترویج هرگونه باور غربی نه تنها به حل معضلات و مشکلات بانوان جامعه ما ختم نخواهد شد، بلکه به افزایش و پیچیدگی مسائل و بحران‌های پیرامون زنان می‌انجامد.

4- واقعیت این است که به مدد رسانه، بانوان هر جامعه‌ای جزو مخاطبان اصلی محتوای تولیدات رسانه‌ای اعم از کتاب، فیلم و سریال محسوب می‌شوند.

وحید یامین‌پور در مقاله "مرد ایرانی: شوهر شلخته؛ بابای ببو!" بر نفوذ انگاره‌های فمینیستی در سریال‌های طنز ایرانی تأکید کرده و چنین می‌نویسد: «اکنون بیش از همه نیاز داریم ارتباط مستقیم اعتماد و اطاعت زنان از همسران با سلامت روابط میان فردی به تصویر کشیده شود و از طرفی استقلال طلبی و قدرت طلبی خودخواهانه زنان مورد انتقاد قرار گیرد. مسئولان رسانه همچنین باید مراقب باشند که اشتباها رشد زنان در ایران پس از انقلاب را با جدایی آنها از خانواده و حضور استقلال طلبانه شان در اجتماع به تصویر نکشند.»

متأسفانه کاراکترهای زن در رسانه‌های تصویری اعم از فیلم و سریال فقط بیان کننده شخصیت کاراکتر ارائه شده نیست بلکه به شدت قابلیت تعمیم پذیری برای مخاطب و الگو شدن را دارد.

قسمت‌های پایانی سریال "ساختمان پزشکان" نشان داد، که "خانم شیرزاد" اصلی‌ترین کاراکتر این سریال طنز بوده است؛

کاراکتری گیج در نقش منشی مطب دو پزشک که اگرچه طبق ممیزی صدا و سیما از حجاب و پوشش ظاهری برخوردار است ولی اداو اطوارهای این کاراکتر کاملاً مغایر با عفاف رفتاری است.

با وجود گیجی اغراق شده، بار عمده طنز این سریال اتفاقا بر دوش همین کاراکتر است، سناریو به نحوی پیش می‌رود تا نشان دهدبا حضور نيافتن این کارکتر در یکی از قسمت‌ها و جایگزین شدن فردی دیگر در نقش وی، "هیچ کس قابلیت خانم شیرزاد را نخواهد داشت".

تمام این مراحل طی می‌شود تا مخاطب به این نتیجه برسد که چنین کاراکتر کم حافظه و کم سوادی خیلی بهتر از دختران دماغ عملی و بزک کرده امروزی امکان فریبایی و جذابیت دارد، چرا که "او خودش است" و همیشه و در همه حال بدون هیچ گونه سخت‌گیری و توجه به برداشت دیگران در حال لذت بردن از زندگی است، به نحوی که با وجود گیجی و ظاهر متوسط، به دلیل "حفظ فردیت" توانایی جذب شیفتگی دکتر هومن ملک زاده و جوانی ثروتمند را داراست.

قاسمخانی و سروش صحت برای برخورد با پدیده خودنمایی نامعقول بانوان جوان ایرانی، به‌جای رجوع به مبانی اسلامی و فرهنگ ایرانی، همانند اندیشمندان جهان سومی، نسخه گرایش به مؤلفه‌های زن غربی و کپی‌برداری از چنین زنی را تجویز می‌کنند.

تصویر خانم شیرزاد نمونه مناسبی است از کلیت نحوه ارائه نقش و جایگاه زنان در رسانه ملی و حتی سینمای ایران. کاریکاتوری که فرسنگ‌ها با واقعیت، فاصله دارد و در عین حال، هنگام درمان به جای رجوع به منابع دینی و سنتی، به سراغ نسخه‌های غربی می‌رود.

متأسفانه در صدا و سیما آنجا که قرار است بانوان ایرانی در مقام مادری فداکار و همسری مهربان و همراه، به تصویر درآیند، اغلب با زنانی همانند همسر قاسم هندوانه فروش سریال ستایش طرفیم، که به دلیل تصویر فقر و بی‌سوادی خانواده، اصولا قابلیت تعمیم و الگو پذیری خویش را از دست می‌دهند. دیگر عادت کرده‌ایم زنان تحصیلکرده را در هیبتی خانواده گریز و به لحاظ اجتماعی توانمند ببینیم و کاراکتر زنان محروم از حقوق اجتماعی، تو سری خور، مستخدم و خاله زنک را با ظاهری چادری و معتقد به مذهب.

این وضعیت البته در سینما به شکل بحرانی‌تری تسری می‌یابد، به این تصاویر اضافه کنید تصویر زنان بیمارگونه و ستیزه جوی فیلم‌های میلانی و زنان مأیوس، سرخورده و محکوم به موقعیت فیلم‌های شبه روشنفکری‌ مثل اینجا بدون من، و حتی تصویر زنان حیله‌گر، لجباز و مغروری را که رامبد جوان در سریال توطئه فامیلی و فیلم "ورود آقایان ممنوع " ارائه می‌دهد.

حال لطفاً به این سوال پاسخ دهید:

چه در سریال‌های طنز و چه غیر از آن، تصویر چنین زنی کجا و در کدام فیلم و سریال به نمایش در آمده است؟

تصویر بانویی که با شناخت صحیح نسبت به هویت فردی خود، نقش‌های خانوادگی و اجتماعی خویش را به بهترین شکل ممکن سامان می‌دهد، به نحوی که مصداق این بیانات امام خمینی(ره) و رهبری عزیز انقلاب در مورد نقش و جایگاه بانوی مسلمان ایرانی انقلابی است: مربی جامعه، رهبران نهضت، دارای شرف مادری، حامل نیمی از بار انقلاب، شاخص سلامت، صلاح و فساد جامعه، دارای ایمان و حس مسئولیت آگاهانه نسبت به مقدرات جامعه، تهیه کننده آذوقه فرهنگی برای خانواده و در نقش مدیر خانه، توجه به حضوری با کیفیت در جمع خانواده به جای تأکید صرف بر کمیت حضور و...

مسأله اینجاست که به جز فاطمه همسر حاج کاظم در فیلم آژانس شیشه‌ای، همسر فریدون در فیلم نفوذی و چند نمونه محدود دیگر، هنرمندان و فیلم‌سازان ما به دلیل عدم شناخت مناسب اغلب دچار کلیشه و سطحی‌نگری در ترسیم چنین بانوانی شده‌اند. بانوانی که ساده و بی توقع در اطراف ما زندگی می‌کنند و به تعبیر رهبر معظم انقلاب، با حضور اجتماعی عفیف در عین توجه کامل به خانواده، افق جدیدی را از حضور آگاهانه و مسئولانه، برای زنان جهان ترسیم کردند.

رهبر معظم انقلاب، 7 بهمن 1370 در دیدار با مدیران شبکه دوم سیمای جمهوری اسلامی، هدف برنامه سازی در صدا و سیما را چنین تبیین می‌کنند:

"هدف چيست؟ ما مي‌خواهيم چه بسازيم؟ يك وقت هست كه راديو و تلويزيون براي پر كردن وقت است؛ بالاخره آدم‌ها وقت فراغت دارند و يك دستگاه حكومتي فرضاً مي‌خواهد اين وقت را به شكلي پُر كند. هدف اين نيست و من تصور نمي‌كنم هيچ دولتي در دنيا بتواند هدف خودش را از اداره‌ي رسانه‌هاي جمعي، فقط اين قرار بدهد.

بله، بعضي از شركت‌ها و فرستنده‌هاي خصوصي و يا حتّي شركت‌هاي بزرگ در امريكا و جاهاي ديگر هستند كه با كابل به خانه‌هاي مردم مرتبطند و قصدشان اين است كه مشتري جمع كنند و عده‌اي بتوانند در وقت فراغت از اينها استفاده كنند؛ اما يك دولت نمي‌تواند فكرش اين باشد. حتّي اگر فرض كنيم كه بيشترين محتواي راديو و تلويزيوني را سرگرمي‌ها تشكيل بدهد، بايد در پشت اين سرگرمي‌ها سياست او را جستجو كرد؛ معلوم مي‌شود سياستش اين است كه مردم را سرگرم كند.

بنابراين، يك دولت از ايجاد اين كانال و اين تجهيزات و تشكيلات در سرتاسر كشور هدفي دارد؛ هدف ما چيست؟ ما مي‌خواهيم چه بكنيم؟ البته ممكن است اهداف فرعي وجود داشته باشد؛ اما هدف اصلي ما سازندگي مردم به شكلي است كه اسلام و انقلاب مي‌خواهند؛ به طور خلاصه و كوتاه، هدف اين است."



۱۳۹۰ مرداد ۸, شنبه

تابو شکنی های جدید و حمله نیمه عریان احمدی نژاد به خامنه ای


این متن در خودنویس.

حرفهای احمدی نژاد باز سر و صدا به پا کرده است.

اگرچه مردم و رسانه ها به شنیدن صحبتهای بعضا حیرت انگیز از محمود احمدی نژاد عادت کرده اند، این بار اما به نظر میرسد سخنان احمدی نژاد مرزهای تازه ای را درنوردیده باشند، آنهم به نحوی که لفافه های نه چندان ضخیمی هم که حرفهایش را در آن پیچیده است نتوانسته اند «ریسکه» بودن آنها را بپوشاند، تا جایی که روزنامه «روزگار» یکشنبه خبر اصلی صفحه اول خود را با تیتر «سخنان بی سابقه احمدی نژاد» به این خبر تخصیص داده است.

در سخنانی که دیروز (شنبه ۸ مرداد) در همایش «افق رسانه» ایراد کرد، احمدی نژاد ابتدا برخی از سوژه های «تابو» از جمله «مراجع و علما» را هدف قرار داد. در مورد مراجع و علما، وی به توقعات بیش از حد و غیر واقع گرایانه آنان از صدا و سیما اشاره کرد و گفت، «هزاران انتظار وجود دارد! مجامع و شوراهای مختلف، شخصیت های علمی فرهنگی مراجع و علما چیزهایی دریافت میکنند و انتظار دارند که دستگاه عظیم ملی لحظه به لحظه با آنها در تماس باشد، و اگر هم نشد قبل از اینکه تذکر بدهند در تریبون گفته میشود! در تریبون هم این جور نیست که بگویند عزیزم اینها را رعایت کنید، [بلکه] یک چیزی چسبانده میشود که دیگر نتوانند از جا بلند شوند!»

اما این انتقادات صریح از «مراجع و علما» هم سقف تابو شکنی در صحبتهای دیروز احمدی نژاد نبود، چرا که وی همچنین انتقاداتی را مطرح کرد که به نظر میرسد مستقیما شخص «رهبر»، یعنی سید علی خامنه ای را آماج قرار داده باشند.

در بخشی از حرفهایش، وی پس از انتقاد از آنچه که وی «قالب ها، خودخواهی ها و قدرت طلبی هایی» خواند که جلوی آزادی اندیشه ها در جامعه ایران را گرفته است و جامعه را از داشتن «انگیزه برای حرکت» و «بزرگ شدن» بازداشته، گفت:
بعضی ها خود را سقف حرکت جامعه و الگوی زندگی متعالی می دانند، دریافت و نگاه و سلیقه خودشان را به زندگی مطلق و دیگران را به جرم تفاوت با آنها یا عبور از آنها له می کنند، و آنقدر خود را مطلق کرده اند که فکر می کنند همه هفت میلیارد نفر جمعیت دنیا جهنمی هستند و فقط او بهشتی است، و این از نشانه های سقوط اوست، فکر میکند همه ارزش های انسانی در چارچوب خواست و اراده آنها معنی و مفهوم پیدا می کند و لاغیر . . . انسان ها هرچقدر بزرگ باشند نمی توانند سقف پرواز دیگران قرار گیرند! اگر هزاران تبلیغ خوب بشود اما مردم در جامعه ببینند که یک نفر آخر خودخواهی است و آن بالاها نشسته است، اثر حرف را از بین می برد.

احمدی نژاد همچنین در ادامه حرفهایش با اشاره به سریال مختار نامه و داستان زندگی و مرگ حسین گفت،
وی میگفت خلیفه پیامبرم و بین مردم جا می انداختند! این چقدر صحنه عجیبی است، دشمن پیامبر (ص) آمده جای پیامبر نشسته و یقه جانشین پیامبر را گرفته است و قطعه قطعه میکند، سپس میگوید چرا به حاکمیت خلیفه پیامبر تعرض کردی؟! همه مشروعیت را از رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم می گیرد، و جانشین رسول خدا می شود. چه کسانی هستند اینها؟!
در هر حال حتی بدون در نظر گرفتن این سخنان و انتقادات نیمه عریان احمدی نژاد از خامنه ای، آنچه در چند ماهه اخیر مشخص گردیده این است که بسیجی بی کس و کاری که خامنه ای روزی به هر دلیل به خانه اش آورد و زیرچتر حمایت خود گرفت، امروز به برکت قوت و قوتی که از بیت پدرخوانده اش توشه کرده تبدیل به حریفی قدر در مقابل ناپدری خود شده است، حریفی که رفتنش احتمالا به سادگی آمدنش نخواهد بود.

۱۳۹۰ مرداد ۷, جمعه

«سفیران سبز امید»: طاووس فریبنده ای با خط و خال ولایت


این متن در خودنویس نیز منتشر شده است.

رسانه ها اخیرا متنی را تحت عنوان «جمع بندی پایانی سفیران سبز امید» منتشر کرده اند که به قرار معلوم اطلاعیه ای است که توسط گروهی از افراد، از جمله اردشیر امیر ارجمند، که خود را «سفیران سبز امید» معرفی کرده اند در پایان همایشی چهار روزه که توسط «کانون دکتر شریعتی» در حومه پاریس برقرار شده بود صادر گردیده است.

طبعا از زوایا و جنبه های مختلفی میتوان به این گروه، محتوا، اهداف و عملکرد آن پرداخت، که در صورتی که این گروه همانطور که ادعا کرده است قصد فعالیت های گسترده تبلیغاتی و مطبوعاتی در سطح بین المللی داشته باشد خواه ناخواه توسط افکار عمومی مطرح و بحث خواهند شد. اما نکته ای که اینجا مورد نظر قرارمیگیرد هویت سیاسی این گروه است که تا حدی در اطلاعیه آنان منعکس شده است، و طبعا در آینده با مستحکم شدن فرم و مسیر تبلیغاتی این «شبکه» (توصیفی که به نظر میرسد ترجیح میدهند بر خود بنهند) بر نوع ایده هایی که از آنان صادر میشود تاثیر مستقیم خواهد داشت.

واضح است که نکته عمده و حساس هویت سیاسی گروههای فعال در صحنه حال حاضر ایران این است که شکل و طبیعت موضع گیری آنان در قبال «جمهوری اسلامی» به چه صورت و بر چه پایه ای قرار گرفته است. به عبارت دیگر، سئوال ابتدایی که امروز میتوان و بایستی در مورد هر گروه سیاسی ایرانی پرسید این است که آیا به باقی ماندن جمهوری اسلامی و فعالیت سیاسی در چارچوب قانون اساسی فعلی و در نتیجه تحت ولایت فقیه اعتقاد دارند، یا معتقدند که جمهوری اسلامی با ساختاری که در سی سال گذشته بر ایران حکمرانی کرده است اکنون بایستی عوض گردد، و بالاخص اصول مرتبط به وجود ولایت فقیه و شورای نگهبان بایستی از قانون اساسی حذف گردند. امروز این سئوالی بسیار مهم و واقعی است که خط کاملا روشنی بر زمینه سیاسی جمهوری اسلامی رسم میکند، خطی که عملا از دل بسیاری گروههای مخالف جمهوری گذر کرده است و آنها را از درون به دو گروه متمایز تقسیم کرده.

با توجه به این مقدمه، اجازه بدهید اکنون به گروه «سفیران سبز امید» بپردازیم و این سئوال ساده که این گروه در کدام سوی خط مزبور موضع گرفته است؟

خوشبختانه پاسخ سئوال فوق را در اطلاعیه اخیر سفیران سبز میتوان به راحتی پیدا کرد. اجازه بدهید پیش از پرداختن به آن پاسخ، پاراگراف زیر از متن اطلاعیه را در نظر بگیرم. در این پاراگراف آمده است:
جنبش‌های اجتماعی می‌توانند ساختاری برای استفادهٔ حداکثری از فرصت‌های سیاسی باشند. آنگاه که «بی‌ثباتی‌های انتخاباتی»، «اختلافات و رقابت نخبگان» و «حوادث سیاسی و اجتماعی» به صورت طبیعی میزان مشارکت سیاسی را بیشتر می‌کنند و آستانهٔ تحمل حاکمان به اجبار – و لو به صورت محدود – بالا می‌رود، فروگذاشتنِ این فرصت‌ها، شرط سیاست ورزی نیست. «ما» نیز از این فرصت‌ها بهره می‌گیریم تا در حین به چالش کشیدن نظم موجود، امکان تعاملات سیاسی و دسترسی به متحدان بالقوه را بیشتر کنیم.

آنچه با خواندن این پاراگراف عمدتا جلب نظر میکند همان موضع گیری این گروه در مقابل «حکومت» فعلی است، موضعی که این گروه را به روشنی در صف موافقان جمهوری اسلامی و ولایت فقیه قرار میدهد. اگرچه در نظر اول این پاراگراف حاکمان را به چالش خوانده است، اما با نگاهی نزدیکتر متوجه میشویم که آنچه توصیه شده است در واقع نه مخالفت ااساسی با حکومت، بلکه فعالیت در محدوده حکومت، یا به قول نویسندگان متن «سیاست ورزی» در فضائی است که محدوده ان توسط «آستانه تحمل حاکمان» مشخص گردیده است، کما اینکه هدفی که از سیاست ورزی این گروه مطرح گردیده نیز نه تغییر حاکمان و یا ایجاد فضا و چارچوبی دیگرگون برای سیاست ورزی، بلکه «استفاده» از زمان و لحظه ای است که در آن «آستانه تحمل حاکمان به اجبار -ولو به صورت محدود- بالا میرود» و فرصتی که در نتیجه این «بالا رفتن آستانه تحمل حاکمان» برای بازی های سیاسی (سیاست ورزی) به دست می آید.

به عبارت دیگر، آنچه که ایشان تحت عنوان «به چالش کشیدن نظم موجود» مطرح کرده اند و آن را هدف خود خوانده اند، چیزی نیست به جز فشار آوردن به ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی برای «اجازه دادن» و «تحمل کردن» فعالیت سیاسی آنان و احتمالا آزادی بیانی بیشتر از آنچه در حال حاضر موجود است.

اما اکنون اجازه بدهید پاراگراف بعدی از متن اطلاعیه را مورد نظر قرار دهیم، که در آن آمده است:

خاطر حاکمان آسوده مباد! که ما هیچگاه از حق طبیعی خود برای انتخاب کردن و از حقوق مدنی خویش برای انتخاب شدن نخواهیم گذشت. هیچگاه فراموش نمی‌کنیم که «ایران کشور ماست و این زندگی ماست». «آرامش ما» نشانهٔ شکایت ماست، چنان که سکوتمان، نشانهٔ فریادمان بود. «صبر ورزیدن» پیشهٔ ماست، چنانچه سبز بودن آئین ماست. ما صبر می‌ورزیم و به برکت این صبر، اقتدارگرایان را به دموکراسی عادت می‌دهیم تا اقتدارگرایی را در این بازی شکست دهیم. پیش از آنکه به پیروزی بیاندیشم، می‌کوشیم تا تحملِ شکست را ممکن کنیم.


این پاراگراف در واقع آنچه در پاراگراف قبلی مطرح شده بود را از جوانب و زوایای روشنتر، و با جزئیاتی بیشتر مطرح و مشخص کرده است. اگرچه باز این پاراگراف نیز ظاهرا با به چالش خواندن مستقیم «حاکمان» آغاز میگردد و تهدید به این که خاطر آنها آسوده نخواهد ماند، اما دلیلی که به فوریت برای این عدم آسودگی خاطر حاکمان مطرح شده هرگونه شبهه و تردیدی در مورد حدود چنین تهدیدی برطرف میکند، چرا که دلیل این عدم آسودگی حاکمان طبق استدلال این پاراگراف این خواهد بود که «ما» حتما در انتخابات شرکت خواهند کرد و از آن کنار نخواهند نشست!

به این ترتیب این بخش از اطلاعیه علاوه بر تاکید بر به رسمیت شناختن و مشروعیت بخشیدن به جمهوری اسلامی، ولایت فقیه و شورای نگهبان، همچنین اعلام کرده است که اعضای «سفیران سبز امید» شرکت در انتخابات را حق خود میدانند و چنان خواهند کرد. منطق استدلال ارائه شده در این این پاراگراف بر این «وانمود» استوار است که ولی فقیه و نظام جمهوری اسلامی یا همان «حاکمان» خواستار این هستند که اصلاح طلبان در انتخابات آینده شرکت نکنند و با عدم شرکت خود آنها (حاکمان) را آسوده بگذارند، اما اصلاح طلبان با شجاعت فراوان به این «حاکمان» اعلام میکنند که خیر! ما در انتخابات حتما شرکت خواهیم کرد و به این ترتیب اجازه نخواهیم داد شما خاطرتان آسوده بشود.

اگر متن های این دو پاراگراف تا اینجا به اندازه کافی روشن و گویا بوده اند که نشان بدهند موضع گیری گروه «سفیران» نه در خلاف یا حتی در عرض جمهوری اسلامی و ولایت فقیه، بلکه کاملا در امتداد آن میباشد، اما باقی متن این پاراگراف از برخی لحاظ حدود «هم امتداد» بودن موضع گیری این گروه با جمهوری اسلامی را تا حد غیر قابل درک و باوری «امتداد» داده است، تا جایی که به نظر میرسد این اطلاعیه عملا هر گونه حرکت واقعی بر خلاف حکومت جمهوری اسلامی را نفی و رد کرده باشد.

توجه شما را به عنوان مثال به این جمله عجیب جلب میکنم که میگوید، «آرامش ما نشانهٔ شکایت ماست، چنان که سکوتمان، نشانهٔ فریادمان بود،» و یا آنجا که میگوید، «پیش از آنکه به پیروزی بیاندیشم، می‌کوشیم تا تحملِ شکست را ممکن کنیم.» اگرچه بدون شک صنعت تضاد به کار رفته در این جملات آنها را دارای یکنوع گیرائی ادبی و شاعرانه خاص میکند، اما اجازه بدهید بدون اجازه دادن به انحراف واقعیت توسط ادبیات به مفهوم حقیقی این جملات دقت کنیم، بخصوص که اینها تنها در توصیف گذشته نیز سروده نشده اند، بلکه در واقع به صورت دستورالعمل و تجویزی برای رفتار آینده بیان شده اند:‌ آرامش ما نشانه شکایت ماست؟! به جای‌ اینکه به پیروزی فکر کنیم سعی میکنم تحمل شکست را ممکن کنیم؟!

توجه کنید که اگر چنین حرف و ادعایی که آرامش ما نشانه شکایت کردن و سکوتمان نشانه فریاد است صحیح باشد، یعنی اگر آرامش نشانگر اعتراض و سکوت نشانگر فریاد باشد، پس میتوان و بایستی از سفیران سبز توقع داشت که در آینده نه چندان دور، پس از «به چالش کشیدن» و «سلب آسودگی» جدی «حاکمان» از طریق دعوت مردم به شرکت گسترده در انتخابات، مردم را به «اعتراض» های گسترده و «فریاد» های بی امان از طریق آرامش کامل و سکوت هرچه بیشتر نیز فرا بخوانند.

به هر حال این بی دلیل نیست که علاوه بر «اسلامی» بودن طرح طاووسی که ظاهرا به عنوان نماد این گروه ارائه شده است، آرم «الله» میان پرچم و حتی «الله اکبر» های حاشیه پرچم جمهوری اسلامی نیز به وضوح تمام بر نوارهای سبز، سفید و قرمز این «طاووس» فریبنده نقش بسته اند...


۱۳۹۰ مرداد ۳, دوشنبه

پوشیدن شلوارهای «جین» در مدارس استان مرکزی ممنوع شد!


به گزارش رسانه های جمهوری اسلامی، از ابتدای سال تحصیلی جدید استفاده از شلوارهای جین (که در ایران اغلب تحت مارک تجارتی «لی» شناخته میشوند) توسط دانش آموزان در مدارس استان مركزی ممنوع خواهد بود.

طبق خبر «آفتاب» اداره كل آموزش و پرورش استان مركزی طی بخشنامه جدیدی که به مدیران كلیه مدارس استان مرکزی ابلاغ شده است استفاده از شلوار «لی» در مدارس را ممنوع اعلام کرده است.

به گزارش خبرنگار کالچراللاجیک، آگاهان میخواستند در مورد این خبر نظر بدهند، اما مانده بودند چه بگویند.


۱۳۹۰ مرداد ۲, یکشنبه

مجلس بزم سلطان محمود صفوی نژاد:‌ تصویری که قدرت و ضعف احمدی نژاد را محک خواهد زد


آخرین شماره نشریه «شهروند امروز» (که قرار است فردا روی دکه ها باشد)‌ تصویری برای جلدش انتخاب کرده است که ارزش ذکر دارد. این تصویر بر اساس حرفهای اخیر احمدی نژاد در مورد صفویه تهیه شده، که اخیرا گفته بود، انقلاب ۵۷ و جمهوری اسلامی در واقع ادامه راه شاه اسماعیل صفوی بوده است.

گفتنی است که «شهروند امروز» که توسط طیف پیشرو اصلاح طلبان و تحت سر دبیری محمد قوچانی به صورت هفته نامه منتشر میشد در حدود دو سال پیش به بهانه دروغگو جلوه دادن محمود احمدی نژاد توقیف و مدتها از انتشار محروم بود، و تنها به تازگی (از ۱۲ تیرماه گذشته) قادر به انتشار مجدد گردیده است.

به نظر میرسد مسئولان این نشریه بر این باور باشند که احمدی نژاد به اندازه کافی نحیف و ضعیف شده است که آنها میتوانند با فراغ خاطر به وی حمله برند، و به این ترتیب شاید این انتخاب تصویر روی جلد «محک» قابل اطمینانی برای این باشد که آیا چنگ و دندان این سلطان صفوی هنوز قابلیت دریدن دارند یا خیر.

تصویر روی جلد «شهروند امروز» صحنه ای از دربار صفوی را نشان میدهد که به جای شاه عباس و اطرافیان احمدی نژاد و یارانش نشسته اند. این تصویر البته هنوز در نیامده دردسر آفرین شده است، کما اینکه روزنامه «ایران» متعلق به دولت در بخش «دیگه چه خبر؟» امروز خود (صفحه سوم، شماره، ۴۸۴۶، یکشنبه دوم مرداد)، در مطلبی تحت عنوان، «
دستگاه قضايي رسيدگي كند!» خواهان تعقیب قضائی شهروند امروز شده، و نوشته است:
خبر ديگر اينكه در حالي كه رهبري معظم انقلاب به صراحت و با تأكيد ويژه رسانه‌ها را از اهانت به رؤساي قواي سه‌گانه و مسئولين كشور نهي نموده و از آنها خواسته‌اند به مسائل اختلافي دامن نزنند، يك نشريه متعلق به جريان‌هاي تندروي اصلاح‌طلب كه اعضاي هيأت تحريريه آن در فتنه سال 88 نيز نقش داشتند، در طرح روي جلد شماره اخير خود، كاريكاتوري موهن از رئيس جمهور و اطرافيان وي چاپ كرده است. نكته حائز اهميت اين‌كه اين طرح، پس از انتشار از سوي اين نشريه بلافاصله توسط سايت‌هاي زنجيره‌اي مدعي اصولگرايي در فضاي مجازي نيز منتشر شد. اكنون افكار عمومي و بخش عمده‌اي از ملت ايران كه به منتخب قانوني‌شان توهين شده، منتظر واكنش از دستگاه قضايي به اين موضوع هستند.

اما از سیاست و سیاسیات که بگذریم، به نظر میرسد تصویر روی جلد «شهروند» از یکی از نقاشی های دیواری در تالارهای کاخ «چهل ستون» برداشته شده باشد (البته با کمی تغییرات در پس زمینه و حذف برخی افراد و اشربه!) که به نام «مجلس بزم شاه عباس در پذيرايی از ولي محمدخان پادشاه ترکستان» شناخته میشود. تصویر کاملی از این نقاشی که بر ضلع شرقی چهل ستون نقاشی شده و منسوب است به استاد رضاعباسی را میتوانید اینجا مشاهده کنید، و چیده ای شامل آن قسمت از نقاشی که به نظر میرسد برای تهیه تصویر روی جلد «شهروند» مورد استفاده قرار گرفته را در زیر خدمت شما میگذارم.



۱۳۹۰ تیر ۳۰, پنجشنبه

عضو جامعه روحانیت مبارز:‌ این بوی کباب نیست که میشنوید، بوی سوختن مقام معظم رهبری است


جعفر شجونی عضو جامعه روحانیت مبارز در واکنش عجیب و غیر منتظره ای به سخنان اخیر خاتمی، طی مصاحبه ای با سایت «فرارو» خطاب به اصلاح طلبان گفت، « به جای اینکه قوه قضاییه این‌ها که مدعی اصلاح طلبی هستند را محاکمه کند با بی‌حیایی صحبت از بازگشت به عرصه سیاسی می‌کنند. این‌ها بوی کباب شنیده اند، غافل از اینکه خر داغ می‌کنند.» به عقیده آگاهان سیاسی اگرچه استفاده از لفظ «خر» برای رجوع به سید علی خامنه ای در میان عامه مردم ایران بسیار معمول میباشد، اما در میان اصولگرایان و حتی اصلاح طلبان نیز از وی اغلب با عناوینی از قبیل «رهبر معظم»، «آیت الله خامنه ای» و حتی گاه «امام خامنه ای» یاد می گردد. طبق گفته این آگاهان این اولین باری است که یک مقام شناخته شده اصولگرا رسما از رهبر جمهوری اسلامی با لفظ شناخته شدهٔ «خر» نام برده است.