ابوالحسن بنی صدر، اولین رئیس جمهوری ایران، در یکی از سلسله مصاحبه هایش با «رادیو عصر جدید» به موضوعات مختلفی پرداخته، از جمله نظرات ایشان راجع به ایدهٔ دولت در تبعید، در مورد جریان «سردار مدحی»، و نیز در مورد دو آسیب مهم جنبشآزادی خواهی، یعنی اصلاح طلبی از یک سو و گرایش به «زور» یا مبارزه خشونت آمیز از سوی دیگر. بخصوص توجه شما را به نظرات بنی صدر و دلایل ایشان برای نفی ایدهٔ دولت در تبعید و نیز نفی اصلاح طلبی (فعالیت درون حکومت) و نفی مبارزه مسلحانه، و توضیحات ایشان در مورد روشهای مفید و عملی مبارزه با جمهوری اسلامی جلب میکنم که به عقیده من بسیار آگاهانه، مسئولانه و شایسته توجه هستند.
ضمن تشکر از دوستی که فایل صوتی و به همراه آن نوشتار بخشهائی از این مصاحبه را برای من فرستاده اند، مصاحبه و نوشتار را در زیر برای شما نقل میکنم. توجه کنید که بخشهایی که در زیر نوشته شده تنها شامل قسمتهای بسیار کوتاهی از کل صحبتهای آقای بنی صدر میباشند.
رادیو عصر جدید: نظرتان در باره تشکیل دولت در تبعید و موانع و مشکلات سر راه آن چیست و اگر با آن مخالف هستید چه کاری را به طور دقیق و شفاف بجای آن پیشنهاد می کنید؟
بنی صدر:
دولت در تبعید به چه کار میآید؟ شما میخواهید دولت در تبعید تشکیل بدهید. نمایندگی از ملت دارید؟ خیر. ملت جایی جمع نشده که رأی بدهد و شما را دولت بکند. میگویید که ما از ملت در حقوقش وکالت فضولی میکنیم. خوب از لحاظ حقوقی اینکار شدنی است؟ فرض کنیم که اینطور باشد. خوب فلسفه وجودی دولت موقت و یا دولت در تبعید چیست؟ برای چه میخواهیم اینکار را بکنیم؟ این فقط یک کاربرد دارد و اون تنظیم رابطه با قدرتهای خارجی است. برای اینکه کسانی که دولت در تبعید تشکیل میدهند بتوانند حاکمیت موجود را ساقط کنند و خود بتوانند جانشین آن بشوند. جز این هیچ کاربردی ندارد. آیا ما میخواهیم همین کار را بکنیم؟ میخواهیم دولت در تبعید تشکیل بدهیم برای اینکه قدرتهای خارجی بیایند قوای نظامی خود را بکار بیاندازند تا رژیم برود و ما به کمک قوای خارجی در ایران حاکمیت پیدا کنیم؟ واضح باید حرف زد. سؤال گنگ که صورتاً سؤال و مقصود یک چیز دیگر است، نباشد. اگر مقصود از سؤال این است؟ به نظر من اینکار نسبت خیانت و جنایت به ملت ایران است. نقض استقلال ایران است، نقض آزادی انسان است و به این دور باطل استبداد در ایران پایان نمیدهد، بلکه عمر آنرا طولانیتر هم می کند. هنوز از یک رژیمی خلاص نشده باید گرفتار یک دولت دست نشانده دولت خارجی بشویم.
آنها که مبارزه میکنند اولاً میدانند که کار سیاسی غیر تفنگ دست گرفتن و خشونت بکار بردن است. خشونت به کار بردن، مشکل نیست، فکر راهنما هم نمیخواهد و زور است و تخریب است. این ساختن است که زحمت دارد. این زحمت انجام گرفته است هم در دوره شاه و هم بعد از آن و حالا معلوم است که این رژیم رفتنی است و معلوم است که دمکراسی بر اصول استقلال و آزادی، حقوق انسان و حقوق ملی جانشین طبیعی این رژیم است. این دستاورد کمی نیست که ما اینرا رها کنیم و دنبال بازیهایی از این نوع برویم که حتی اگر موفق هم بشود میشود نوع لیبی آن! دو روز پیش، یک گروه از روزنامه نگاران لوموند برای تحقیق به بن غازی رفته بودند تا ببینند اعضای شورای ملی چطور آدمهایی هستند. اینها برگشتند و میگویند، آنچه که در سر اینها نیست، دمکراسی است. یک دسته هستند که میخواهند قدرت را از دست آقای قذافی دربیاورند و خودشان حکومت کنند. غرب هم نفعش را در این میبیند، هواپیماها و هلیکوپترها به جان ملت لیبی افتادند و شب و روز بر سر این مردم بمب و موشک می بارند. این نوع موفق آن است. نوع ناموفق آن فاجعه میشود و یک فضاحت ببار می آورد و رژیم از آن استفاده خواهد کرد، مانند همین قضیه آقای مدحی.
ایران در مرحله فعلی محتاج سخنگویی است که زبان حالش باشد، به مردم ایران حقوقش را یادآور بشود، در جامعه جهانی مبارزات مردم را منعکس کند، در جامعه جهانی از کسانیکه تحت ستم این رژیم قرار می گیرند دفاع کند و آینده ای را به جامعه پیشنهاد کند که جامعه انتخاب پیدا کند. دفعه قبل هم توضیح دادم که اولین امر اساسی اینستکه جامعه انتخاب پیدا کند. شما اگر بیایید بگویید من می خواهم قانون اساسی بدون تنازل اجرا بشود یا به عصرطلایی امام برگردم، این انتخاب نیست، بلکه ماندن در این رژیم است. جامعه ملی برای بازگشت به آن دوران سیاه به حرکت در نمی آید تا در ولایت مطلقه فقیه بماند! اینکه شما خواهان استقرار حاکمیت مردم باشید, ولایت جمهور مردم بخواهید یعنی تصمیم به زندگی گرفتید و این انتخاب روشنی است، شفاف است و هیچ ابهامی ندارد، وقتی این انتخاب را انجام دادید، انتخاب شما باید یک سخنگو در مرحله اول و یک بدیل در مرحله دوم داشته باشد که بتواند به جامعه این اطمینان را بدهد که اولا این خواست ملی در سطح ملی و در سطح جهان اظهار می شود، ثانیا در صورتیکه آن مردم به جنبش همگانی بربخیزد، رژیم استبدادی کنونی جانشین خواهد داشت که دولت حقوقمدار و تابع حاکمیت ملی است. درباره چگونه ایجاد شدن این آلترناتیو فراوان نوشته و گفته ام. در پاسخ به پرسش آخر شما هم باید عرض کنم که چهار نوبت برای تشکیل دولت در تبعید به من مراجعه شد.