۱۳۸۸ تیر ۷, یکشنبه

پایان رسمی رویائی به نام «جمهوری اسلامی»، یا چگونه احمدی نژاد با یک حرکت جمهوری اسلامی را کیش و مات کرد



در پی کودتای مهدوی احمدی نژاد، و نیز پافشاری بی برو برگرد «نظام» در تائید حقانیت آن، سیستم سیاسی حاضر در ایران تنها دو راه در مقابل دارد: یا دولت کودتا شکست میخورد و برچیده میشود، یا دولت کودتا موفق میشود و میماند. موضوع بحث کوتاه امروزم این است که این هردو حالت در یک جنبه مشترک هستند، و آن اینکه هر کدام که به واقعیت بپیوندد خط پایانی بر تز «جمهوری اسلامی» با مشخصاتی که سی سال پیش توسط آیت الله خمینی پایه گذاری شده است خواهد کشید (البته با یک استثنای «تئوریک»، که در پایان ذکر خواهم کرد)

احتمال اول: شکست پروژهٔ کودتا
در صورت شکست کودتا، از آنجا که «صاحبان» اصلی جمهوری اسلامی همه چیز خود را در قماری بر سر حرکت احمدی نژاد باخته اند، خواه ناخواه شکست کودتای احمدی نژاد منجر به از متلاشی شدن پایه های مهمی از حقانیت و مشروعیت سیستم فعلی خواهد شد، که دیر یا زود ایجاد تغییرات اساسی در مدل سیاسی فعلی را ایجاب خواهد کرد. چنین رویدادی به این معنی خواهد بود که پروژه ای که سی سال پیش تحت عنوان «جمهوری اسلامی» در ایران پایه گذاری شده بود عملا ناکارآمد بوده است، و نظام حاصل از چنین تغییر اساسی هرچه باشد جمهوری اسلامی با مشخصات حال حاضر نخواهد بود.

احتمال دوم: پیروزی پروژهٔ کودتا
در صورت پیروزی کودتا، از آنجا که مشروعیت نظام حاصله ارتباطی با آراء مردم نخواهد داشت جنبهٔ «جمهوریت» نظام به طور خود به خود از محاسبات سیاسی حذف خواهد گشت، و به این ترتیب «جمهوری اسلامی» جای خود را به «حکومت اسلامی» خواهد بخشید. اگرچه بی شک رژیم حاصله از کودتا تلاش کاملی خواهد کرد که حتی الامکان از طریق پوششهای تبلیغاتی و رسانه ای خود را مقید و معتقد به تز «جمهوریت» معرفی کند، از یک سو طبیعت ایدئولوژیک و آرمانهای اتوپیائی/توتالیتر آن رژیم به طور فزاینده ای امکان حفظ آن پوشش را ضعیفتر و ضعیفتر میکند، و از سوی دیگر با گذشت زمان و در رودرروئی های مختلف با پروسه هائی همچون انتخابات مختلف، که نمادهای عملی «جمهوریت» محسوب میشوند، حکومت فوق به طور فزاینده ای مجبور خواهد شد تا باورها و دیدگاههای واقعی خود را عملا به نمایش بگذارد. نظام حاصل از این روند طبیعتا هرچه باشد «جمهوری اسلامی» با مشخصات حال حاضر نخواهد بود.
اجازه بدهید تا این متن را کوتاه نگه دارم، و آنچه از آن به عنوان «استثنای تئوریک» ذکر کردم را در پست بعدی بنویسم.

0 نظرات:

ارسال یک نظر