شاید خیلی ها فکر کنند هنوز زود است برای اینطور تیتری، اما من معتقدم بر اساس همین که تا این لحظه به دست آمده است میتوان با اطمینان خاطر شکست کودتای انتخاباتی احمدی نژاد را پیش بینی کرد.
دلایل اصلی این شکست را میتوان در چند اشتباه اساسی کودتاگران خلاصه کرد، از این قرار:
- اشتباه در محاسبهٔ ابعاد افکار عمومی و احساسات ملی مربوط به انتخابات و نتایج آن
- اشتباه در محاسبهٔ نقش تکنولوژی های جدید ارتباطی و اطلاعاتی
- فریب خوردن کودتا گران و خالی شدن پشت آنان از طرف آمریکا
برای شرح و بسط بیشتر این دلائل طبیعتا باید صبور بود و در انتظار جزئیات واقعه ماند. اما اجازه بدهید این دلایل را به سرعت مرور کنیم.
۱ - اشتباه در محاسبهٔ ابعاد افکار عمومی و احساسات ملی و عکس العمل جامعه
اشتباه اول کودتا گران، یعنی عدم درک و پیش بینی نوع، شدت و گسترهٔ عکس العمل جامعه در مقابل برنامه های آنان را به راحتی میتوان در سطحی بودن و سادگی طرز برنامه ریزی کودتا تشخیص داد. حقیقت آن است که سناریوئی که طرح ریخته و عمل شده است آنچنان ابعاد ساده ای دارد که از لحاظات زیادی به رفتار خود آقای احمدی نژاد و دروغهای عجیب ایشان میماند. همان طور که در طرح دروغهای عجیب و کمابیش بچه گانه به نظر میرسید احمدی نژاد و پشتیبانهایش افکار عمومی و قدرت دریافت آنان را بسیار کمتر از آنچه که هست حساب کرده باشند، این کودتای عجیب نیز با ابعادی آنچنان ساده و بر پایهٔ دروغهائی آنچنان غیر قابل باور بنا شده بود که به سادگی میتوان گمان برد طراحان آن اولا متوسط هوش عمومی را بسیار پائین تر از آنچه که هست محاسبه کرده اند، و در ثانی بر اساس همان محاسبهٔ غلط در برآورد میزان عکس العمل اجتماعی به این دروغ بچه گانه که احمدی نژاد برندهٔ قاطع انتخابات آن هم در همان دور اول شده است نیز به گمراهی رفته اند.
۲ - اشتباه در محاسبهٔ نقش تکنولوژی های جدید ارتباطی و اطلاعاتی
اما اشتباه دوم کودتاگران، که به نظر میرسد ارتباط تنگاتنگی با خاستگاه سنتی آنان نیز داشته باشد، غافل ماندن و اشتباه عمیق انان است در محاسبهٔ نوع و گسترهٔ تاثیر تکنولوژی های جدید ارتباطی، از جمله اینترنت و زیرگروههای اطلاعاتی آن (از قبیل تویتر، فیس بوک، بالاترین، ایمیل، وبلاگها، روزنامه های آنلاین و غیره). البته از همان ساعتهای اول کودتا مشخص شد که کودتاگران تا حدی از این مسئله و نقش احتمالی آن در تخریب برنامه های آنان آگاهی دارند، و با ایجاد محدودیت هائی از قبیل قطع امکان فرستادن پیامک ها و نهایتا قطع خود سرویس تلفنهای موبایل در تهران و برخی نقاط کلیدی دیگر، فیلتر کردن اغلب سایتهای داخلی و خارجی که قادر به ارائه اخبار به روز و معتبر به مردم بودند، و بستن سایتهای روزنامه ها و افراد مربوط به رقبای انتخاباتی، کودتا گران مشخص کردند که قصد جدا کردن «سر» مخالفان از «تن» انان، یا به عبارت دیگر، قطع معابر و مراجع اطلاع رسانی و تصمیم گیری از بدنه جنبش مقاومت مردمی را داشتند.
آما با اینهمه به نظر میرسد کودتاگران از میزان و درجه حقیقی نفوذ تکنولوژی های ارتباطی در بطن جامعه هیچ اطلاع دقیقی نداشتند، کما اینکه به زودی با این واقعیت مواجه شدند که بر خلاف انتظارشان، قدرت قطع گردش اطلاعات در جامعه از توان آنها خارج است، چرا که اطلاعات امروز نه از طریق چند شریان اصلی، بلگه از طریق یک شبکه پیچید و گسترده از مویرگهای ضعیف اما فراوان در متن جامعه منتشر میشود، و همین طبیعت مدرن (در حقیقت پسامدرن) اطلاعات آن را از دسترسی و گزند قدرتهای سنتی امثال این کودتاگران ایمن کرده است. به عقیده من این اشتباه را میتوان یکی از اساسی ترین عوامل شکست کودتای احمدی نژاد به حساب آورد.
۳ - فریب خوردن کودتا گران و خالی شدن پشت آنان از طرف آمریکا
این نکته سوم را باید از غامض ترین دلایل شکست کودتا دانست، و بخصوص در حال حاضر که هنوز وضعیت جهت گیری دولتهای غربی و بخصوص امریکا نهائی نشده است و جزئیات بیشتر نیز هنوز در دسترس نیست بحث و اثبات این دلیل بسیار مشکل است، و من هم آن را به وقت دیگری موکول میکنم. اما اجازه بدهید مختصرا عرض کنم که با توجه به شواهدی که در این دو سه روزه مشاهده کرده ام به نظر میرسد که آقای احمدی نژاد و پشتیبانانش با این ذهنیت قدمهای خود را برداشتند که دولتهای بزرگی از قبیل روسیه و امریکا از اقدام آنان پشتیبانی خواهند کرد. اگرچه دولت روسیه به سرعت تمام به وعده خود عمل کرد و مطبوعات و خبرگزاری های روسی نیز حتی پیش از آیت الله خامنه ای ریاست جمهوری احمدی نژاد و موفقیت قطعی وی را اعلام کردند و تبریک گفتند، اما در مورد آمریکا ظاهرا وضع کمی پیچیده تر شد.
اولین برخوردهای دولت امریکا پس از اعلام رسمی کودتا در ایران نشانه های محکمی از قرار دولت کودتا با امریکا در زمینه همکاری های آینده داشت. اولین عکس العمل رسمی امریکا را خانم هیلاری کلینتون ارائه داد، که در روز سیزدهم ژوئن، یعنی فردای انتخابات ایران، اعلام کرد امریکا امید دارد که این انتخابات «منعکس کننده خواست و اراده مردم ایران» باشد. سپس چند مقام دولتی، و خبرگزاری های مختلف امریکائی به سرعت تمام این بحث را آغاز کردند که «اکنون که مشخص شده است احمدی نژاد پیروز شده است»، اوباما کماکان سیاست نزدیک شدن به ایران را پی خواهد گرفت. مثلا این مقاله از بلومبرگ را ببینید که با تیتر: «پیروز شدن احمدی نژاد مانعی برای شروع رابطه اوباما با ایران نیست» درست روز بعد از انتخابات منتشر شد. این بحث با چنان گستردگی آغاز شد که حتی سایتهای «چپ» نیز که سنتا طرفدار حرکتهای دموکراتیک در سراسر دنیا بوده اند به همین کاروان پیوستند. مثلا این مقاله از «هافینگتون پست» را ببینید، که زیر تیتر «ایران بعد از انتخابات: امریکا چه باید بکند؟» با این جمله شروع میشود: «تا چند روز دیگر خیابانها ساکت میشوند و مخالفها به زیر زمین هایشان برمیگردند، اما جمهوری اسلامی [بخوانید احمدی نژاد] بر پای خودش استوار خواهد بود» و سپس با اطمینان دادن از پیروزی احمدی نژاد به دولت امریکا توصیه میکند که منافع خود در منطقه را فدای دفاع از اصلاح طلبان نکند. در واقع مسئله تا آن حد جدی بود که فاکس نیوز در این مقاله (که این نیز روز بعد از انتخابات منتشر شد) از قول یک مقام رسمی در دولت اوباما نوشت که دولت امریکا در حال بررسی این است که پیروزی احمدی نژاد توسط کودتای انتخاباتی میتواند به نفع آمریکا باشد چرا که دولتی که از پشتوانه مردمی کمتری برخوردار باشد بیشتر حاضر خواهد بود به خواسته های امریکا در منطقه روی مثبت نشان دهد!
اما با گذشت زمان، و به دلایلی نه چندان متفاوت با همان دو دلیلی که قبلا ذکر شد، دولت امریکا نیز به این نتیجه رسید که شاید همراهی با این کودتا در دراز مدت منافع امریکا را تامین نکند (به نظر میرسد صحبتهای اوباما در مورد درسهائی که امریکا از نتایج دراز مدت کودتا بر علیه مصدق گرفته است جدی بوده باشند!). یکی از اولین شواهد این تغییر موضع اتفاقا در همان مقاله فاکس نیوز که در فوق ذکر شد منعکس شد، چرا که وقتی من برای اولین بار مقاله را دقایقی پس از انتشارش دیدم، محتوای آن با این مقاله ای که شما الان میبینید تفاوتهای چشمگیری داشت و مطالبی که بعدا اضافه شد با لحنی بسیار روشنتر سخن از تردید ها در مورد انتخابات ایران میگفت. و در روز و ساعتهای بعد، به موازات بالاگرفتن و جدی شدن عکس العملهای مردمی در ایران، اخبار حاکی از صحبتهای افراد مختلف در دولت امریکا، از کلینتون تا بایدن، و اعلام تشکیک آنها در پیروزی احمدی نژاد نیز پر رنگ تر و واقعی تر گردید.
در هر حال امروز دوشنبه پانزدهم ژوئن است، و هنوز تنها دو سه روز از تلاشهای اولیه برای اجرای کودتا در ایران گذشته است. تا این لحظه نتایج نهائی این حکایت عملا مشخص نیست. اما در عین حال من معتقدم که با توجه به جزئیاتی که در طی همین یکی دو روز قابل مشاهده هستند هم میتوان امید فراوان داشت که پروژهٔ کودتای خرداد ۱۳۸۸ عملا شکست خورده است، یا لااقل به آن پیروزی که در نظر داشتند نرسیده است.
3 نظرات:
خیلی دلم میخواد باور کنم ولی با این عفریتی که دیدیم در این بشر آسان نیست. به نظرم هنوز بازی را در دست دارد و خیالهای خامی در سر ...
ممنون از نظر شما، student عزیز.
حرف شما خیلی درست است، اما در عین حال موضوع اینست که امروز دنیای سیاست خیلی فرق دارد با بیست سی سال پیش. ما در دوره ای زندگی میکنیم که حتی ارتش ترکیه که پنجاه شصت سال است هر ده سال یک کودتا کرده است هم دیگر قادر نیست دست به کودتا بزند، چه برسد به ایران که اصلا تاریخش تاریخ کودتا نیست به آن صورت، و نیز اینکه در طی بیست سی سال گذشته اینقدر ایرانیها در گوشه و کنار دنیا پخش شده اند که به هیچوجه اجازه نخواهند داد دنیا از کنار این کودتا به راحتی بگذرد. من شک ندارم در طی روزهای آینده سیاستهای دولتهای مختلف بسیار مشخص تر بر علیه احمدی نژاد خواهد شد، تنها چیزی که لازم است اینست که مردم در خیابانها بمانند و چند روزی ادامه بدهند به همین کاری که الان دارند میکنند...
در خط رهبری باشید ای کافرن ای جاهلان شما فقط کهریزک می تواند درستتان کند بترسید از عذاب خدا.....لبیک یا نایب امام زمان لبیک یا پسر پیغمبر خدا منتظر فرمن جهادیم
ارسال یک نظر