۱۳۸۸ خرداد ۲۹, جمعه
☚ همهٔ تخم مرغهای آیت الله
آیت الله خامنه ای با صحبتهای امروزش در نماز جمعه به قول خارجیها «همهٔ تخم مرغهایش را در یک سبد گذاشت»، به قول خودمان سرنوشت خودش را با یک گره کور به سرنوشت احمدی نژاد گره زد، و به قول سارکوزی، «راه غیر قابل بازگشت» را انتخاب کرد.
به هر حال ایشان صاحب تخم مرغهای خودشان هستند و هرجا دوست داشتند میگذارند، گرچه اگر من بودم توی سبد پاره پورهٔ احمدی نژاد نمیگذاشتم...
اما این تصمیم را میتوان از زاویه دیگری هم دید، به این ترتیب که رهبر جمهوری اسلامی ملت را در یک کوچه بن بست گذاشته و خودش و احمدی نژاد هم جلوش ایستاده اند، و مردم را با دو انتخاب روشن و قطعی روبرو کرده اند: مبارزه تا پیروزی، یا قبول شکست.
اما مهمتر از همه اینست که مردم خوب میدانند عملا تنها یک راه در مقابل دارند و آن مقاومت و ایستادگی تا قطعی شدن پیروزیشان است. چرا که هیچ شکی نمیتوان داشت که در غیر آنصورت همان فردای روزی که کودتا گران زمام امور را در دست بگیرند ملت را قلع و قمع خواهند کرد تا گربه را دم حجله کشته باشند و نیز درس عبرتی باشد برای آیندگان که دیگر از این غلطهای اضافی نکنند. آنها از اندیشمندان و رهبران سیاسی و مدنی شروع خواهند کرد (کما اینکه کرده اند، ببینید ظرف همین چند روز گذشته چند صد نفر را از سرشناس و غیر سرشناس به حبس فرستاده اند). هزاران تن از انها را بازداشت و بی شک بسیاری را در دادگاهها نمایشی و به سرعت به قتل خواهند رسانید تا هم جامعه را «پاکسازی» کرده باشند و هم از مردم نطق کشیده باشند، و شک نباید داشت که تا سالهای سال انتقام گستاخی خرداد هشتاد و هشت را از مردم خواهند ستانید.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
2 نظرات:
متن عالی بود! مخصوصا اون قسمت کوچه بن بست که منو یاد شعر شیرازی بیژن سمندر انداختی که میگه
من که از مهر بابای بابام سوزوندم، تو چطو؟
تو کوچه در نرو عشق تو موندم تو چطو؟
ممنونم از تشویق شما، جناب محمودی. البته اگر درست یادم باشد سمندر در هر دو مصرع شعرش میگوید «عشق» (من که از عشق بووی بووم سوزوندم تو چیطو)، که حدس میزنم شما آگاهانه، یا شاید هم ناخودآگاه در یکی از مصرع ها تبدیلش کرده اید به «مهر» که به حال و روز ملتمان که این چند روزه حسابی مورد مهر ورزی آقای احمدی نژاد قرار گرفته اند بیشتر بخورد!
باز هم از نظرشما و این شعر بسیار به جا متشکرم.
ارسال یک نظر