۱۳۸۹ آبان ۲, یکشنبه

کیهان با استناد به مقاله گنجی: بيخود شلوغ نكنيد كله گنده هاي سبز مي گويند تقلب نشده


روزنامه کیهان با استناد به مقاله ای به قلم اکبر گنجی که ادعای تقلب در انتخابات و نیز پیروزی میرحسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری اخیر را به چالش کشیده بود، متنی منتشر کرده است تحت عنوان « بيخود شلوغ نكنيد كله گنده هاي سبز مي گويند تقلب نشده»

از آنجا که حوصله خواندن اباطیل کیهان را ندارم، اجازه بدهید متن مقاله را همینجا نقل کنم تا ببینید خوش نویسی های جناب گنجی به مذاق چه کسانی شیرین آمده است.

البته نشریه وزین کیهان تنها رسانه نظام نیست که به تناول از سفره ای که گنجی پهن کرده نشسته اند، جهان نیوز هم همین کار را کرده است (اینجا)، و تابناک هم همینطور (اینجا)، و تعداد بیشماری از ریزه خواران این خوان، که نیازی به فهرست کردنشان نیست.

متن کیهان این است:

در پي اعتراض محافل ضدانقلاب به اكبر گنجي، وي تحليل مجددي در رد ادعاي پيروزي ميرحسين موسوي در انتخابات سال 88 منتشر و به برخي فعالان تندروي جبهه اصلاحات استناد كرد. گنجي هفته گذشته ضمن تأييد بر اينكه، جنبش سبز قابل تعريف نيست، تصريح كرده بود طبق نظرسنجي هاي اصلاح طلبان هم آراي احمدي نژاد در سراسر كشور بيش از موسوي بوده است.
گنجي كه سال گذشته از سوي مهاجراني به عنوان يكي از 5 عضو اتاق فكر (!؟) جنبش سبز در خارج كشور معرفي شده بود، در پاسخ به اعتراض هاي مطرح شده نوشت: هويت سبز را نمي توان با مدعاي پيروزي موسوي در انتخابات برساخت. اين مدعا بلا دليل است. پيامد منفي چنان تلقي اين است كه هر كس اين باور را ندارد، «ناسبز» است بلكه حتي سبزهايي وجود دارند كه به صراحت تقلب در انتخابات را انكار مي كنند از جمله تاج زاده و رمضان زاده و بهزاد نبوي و خاتمي و مجمع محققين و مدرسين، و نمايندگان موسوي و كروبي در ديدار با رهبر.
وي آنگاه با فهرست كردن اظهارات گسترده افراد ياد شده در رد تقلب مي نويسد: تاج زاده در ويدئوي منتشره به صفايي فراهاني مي گويد «براي بنده كه تجربه انتخابات را دارم، مي دونم كه تقلب نشده. ممكنه يكي دو ميليون عقب جلو بشه ولي ما نتيجه انتخابات رو باختيم». او تجربه برگزاري انتخابات را دارد. تاج زاده يك زنداني سياسي شجاع است كه هر هفته بيانيه هاي سياسي جديد عليه زمامداران صادر مي كند. او از نزديك با ساز و كار انتخابات آشناست. اگر از نظر او موسوي در انتخابات پيروز شده بود، يك بار آن را با ذكر دلايل بيان مي كرد تا مدعاي پيروزي موسوي موجه شود. عبدالله رمضان زاده هم سخنگوي دولت خاتمي و قائم مقام جبهه مشاركت است و تقلب در انتخابات را انكار كرده و مي گويد «قبل از انتخابات هم گفتم هر وقت مشاركت مردم به حداكثر برسد، تقلب غيرممكن است و مشاركت در اين دوره هم بسيار بالا بود». رمضان زاده هم انسان شجاعي است كه از هيچ يك از آرمان و مدعيات اصلاح طلبان و سبزها دست بر نداشت.
گنجي هم چنين با استناد به بهزاد نبوي مي نويسد: سخنان بهزاد نبوي در كيفرخواست هم قابل توجه است. همه مي دانند او فرد بسيار شجاعي است. به مرخصي هم آمد و تاكنون مدعاي بيان شده از سوي خود را تكذيب نكرده است آنجا كه مي گويد « ما هيچ سندي دال بر وجود تقلب نداشته ايم اما من ] با اعلام اين موضوع[ به آقاي موسوي خيانت نمي كنم».
اين عنصر فراري همچنين با استناد به سخنان الويري و بهشتي (نمايندگان كروبي و موسوي) در حضور رهبرانقلاب تصريح كرد: نماينده موسوي هيچ دليلي مبني بر وقوع تقلب در انتخابات ارائه نمي كند، چه رسد به پيروزي موسوي. الويري هم از اشكالات و تخلفات گفته است.
وي آنگاه به ارزيابي « گروه تحليل نظرسنجي هاي سبزها» استناد كرد و نوشت: آقايان عباس عبدي، محسن گودرزي، حسين قاضيان و محمد فاضلي مسئول تحليل نظرسنجي ها از سوي سبزها بودند. نتيجه كار آنها همان است كه از سوي حسين قاضيان در سخنراني ونكوور بيان شد تحليل نظرسنجي هاي آنها هيچ دليلي دال بر پيروزي ميرحسين موسوي ندارد. بر مبناي تحليل آنها از نظرسنجي ها، در سراسر كشور، محمود احمدي نژاد با اندكي راي از موسوي پيش بود، اما در تهران موسوي از احمدي نژاد جلو افتاد. نتايج تحليل هاي اين گروه از دو جهت اهميت دارد. اولا: اينها متخصص نظرسنجي هستند. نتايج به دست آمده از نظرسنجي هاي آنها در انتخابات رياست جمهوري سال هاي 76 و 80 بهترين تاييد عملكرد آنان است. ثانياً: اين كار را رسماً براي ستاد آقاي موسوي و آقاي كروبي انجام مي دادند.
گنجي در پايان ضمن استنادهاي مشابه به اظهارات موسوي، كروبي و مجمع محققين نوشت: بقا و دوام سبز بودن به باور اين مدعا نيست كه موسوي پيروز انتخابات است. نمي توان ابتدا مدعي شد كه «سبز» همه نظرات و گرايش هاي مختلف و متفاوت را در برمي گيرد و چند دقيقه بعد به «شدت» اعتراض كرد كه چرا كسي گفته است كه مدعاي پيروزي موسوي در انتخابات رياست جمهوري بلادليل است و هويت سبزها براين اساس ساخته نمي شود. به نظر من حتي يك دليل هم براي پيروزي موسوي وجود نداشته و ندارد. اگر موسوي 20 ميليون و كروبي 7 ميليون راي آورده اند اين 27 ميليون نفر كجا هستند؟ چرا فقط در تهران نارضايتي بود و رژيم چگونه مي تواند آن 27 ميليون نفر را سركوب كند. اگر به ادعاي ما احمدي نژاد دست كم 13 ميليون راي آورده از كجا آورده؟ از كجا معلوم احمدي نژاد ديگري در پستو نباشد و به همين شيوه 8 سال سوار كار شود؟ چرا ميليون ها نفر به چنين فردي راي مي دهند؟ از اين پرسش ها نمي توان گريخت.



6 نظرات:

Anonymous گفت...

واقعا راست میگویند که امثال گنجی اسب (خر) تروای حکومت ولی فقیه در داخل جنبش سبز هستند! آقا ما این اسب را نخواستیم! مریم

Gufi گفت...

گنجی فیلسوف بزرگی است؛ اما مشکلاتی که افراد در خارج دچار آن می شوند (البته من خودم هم الان خارجم!) تنها این نیست که از فضا و احساس مردم دور می شوند؛ چراکه این مشکل (حداقل تاحدودی) قابل مرتفع شدن است، بخصوص با استفاده از وسایل ارتباطات جدید.
مشکل اصلی اینست که فرد با کم شدن فشار ساختار قدرت برخودش، مجبور است آنرا در ذهن خود (و طبیعتا بصورت خیالی و موهوم) بازسازی کند.
این مدعا براساس این پیش فرض است که ایرانیها به یک قدرت فائقه (چه برای آنکه مریدش باشند و چه برای آنکه برعلیه آن بشورند)، عمیقا نیاز دارند. به این ترتیب، کسیکه از کشور خارج شده است، خلاء (قدرت) زیادی را احساس می کند و نتیجه اینکه، تجسم و تخیل قدرت فائقه، به توهم آن منجر می شود.
"توهم" فرد نیز، طبیعتا باعث دورشدن او از دنیای واقعی می شود.
مثلا، کار به جایی می رسد که، گنجی که همیشه دقیقترین توصیفات را ساخت قدرت در داخل ایران ارائه کرده است، وقتی که خودش از کشور خارج می شود، چنین توهماتی را ارائه می دهد؛ بطوریکه براساس گزاره هایی موجه و معتبر، فرضیاتی موهوم می سازد.
اصولا فرد از لحاظ روانشناسی، در خلاء قدرت دچار "احساس گناه و خطا" می شود و بدنبال توجیهاتی می گردد تا ثابت کند آلوده، خطاکار، خجالت آور و یا (مانند مصداقش در اینجا) ضعیف است.
مثلا به این جمله دقت کنید: "در انتخابات تقلب نشده است؛ بلکه، اساسا رایها را نشمرده اند". این جمله به شیوه ای منفی گفته شده است تا احساس شرم و ضعف را به جبهه خودی منتقل کند.
آیا نمی شد آنرا (دقیقا همان جمله و منطقا با همان معنا را) بطورمثبت و به اینصورت بیان کرد: "درانتخابات تقلب شده است؛ چراکه، اصلا رایها شمرده نشده اند" : طبیعتا اگر آرا شمرده نشده باشند (صرفنظر از تمام تخلفات قبل از انتخابات و تقلبات حین انتخابات) "بطریق اولی"، در انتخابات تقلب شده است!!

Sadeq Rahimi گفت...

Abbas گرامی، ممنونم از این نظر و تحلیل جالب شما! و نیز خوشحال که بالاخره یک نفر یک حرفی زد که کمی پیچیده تر و فراتر از دو گزینه «اکبر گنجی مامور نظام هست» یا «صادق رحیمی گنجی را تحریف کرده» به این قضیه نگاه کرد ( اینجا و یا اینجا را ببینید تا بفهمید چی دارم میکشم!)

ضمنا دوتا نکته مرتبط به هم گفته اید که بیزحمت دوست دارم بدانم آیا تفکر خودتان است یا متن و مرجع دیگری هم در مورد آن سراغ دارید، یکی در این جمله بیان شده: «فرد با کم شدن فشار ساختار قدرت برخودش، مجبور است آنرا در ذهن خود (و طبیعتا بصورت خیالی و موهوم) بازسازی کند»، و دیگری در این جمله: «اصولا فرد از لحاظ روانشناسی، در خلاء قدرت دچار "احساس گناه و خطا" می شود و بدنبال توجیهاتی می گردد تا ثابت کند آلوده، خطاکار، خجالت آور و یا (مانند مصداقش در اینجا) ضعیف است.»

Gufi گفت...

ممنون.
براساس یک سطح متوسط از معلومات روانکاوی، می توان به این گزاره ها رسید.
اما اینکه ایرانیها بالاخص اینطوریند، خوب این، نظر من است.

ولی در یک مثال کلی، افرادی که در داخل یک ساختار قدرت و تحت تاثیر آن هستند، مثلا در طی یک جنگ، پس از اتمام جنگ، دچار عوارضی از قبیل اضطراب و پوچی می شوند که می توان آنرا بعلت خارج شدن از سلطه یک نظام/ساختار قدرت دانست (این یک مثال کلاسیک است که می توانید آنرا در متون روانشناسی بیابید).
دقت کنید،اینجا منظور تحت تاثیر اِعمال قدرت بودن، نیست؛ بلکه زیر بار ساختار قدرت (بطورکلی) قرارداشتن است؛ یعنی در اثر "ساختار قدرت"، نظام ذهنی و روانیشان شکل داده شده است؛ یعنی همین "نظم خاص موجود" را پیداکرده است، و با لحاظ اینکه "نظم" در تلازم است با "تعادل" و بالانس در هر سیستمی، درنتیجه تعادل ذهنیشان نیز در اثر حذف چنین ساختار قدرتی، برهم خورد!
این سرنوشت هم فقط به گنجی محدود نمی شود(البته، او به نسبت فردی منطقی و درعین حال حساس است). و بطورکلی همه ما بنوعی درگیر این چنین عاقبتی هستیم.
موردی که بطورعوامانه می تواند به همان فرم آشنای "عشق و علاقه ایرانیها به دیکتاتوری" تعبیر شود.

Anonymous گفت...

من حدود 3 سال پیش زمانی که گنجی در رادیو زمانه درباره بد بودن جنگ با ایران مینوشت من سوالی در زیر همان مقاله از او پرسیدم که اگرصدام و رژیمش 100 سال دیگه هم در عراق میماندند باز هم جنگ بد بود که هیچ جوابی نداد حال بلند شده که بنویسه هیچ دلیلی واسه تقلب نیست باید ازش پرسید که مگر دلیلی واسه عدم تقلب هست که واسه تقلب باشه به این آقا باید گفت مگر نظرسنجی که آقایان 10 بار کرده باشند و درست از آب درآمده باشد تو از کجا دلیل داری بار 11 نیز درست از آب دربیاد تو از کجا دلیل آوردی که اونایی که تو نظر سنجی گفتن احمدی نژاد موقع رای هم بنویسن احمدی نژاد یه دلیل بیار (روش خودش) در ضمن تو این وسط چی میخوای از گفتن اینکه دلیلی واسه تقلب نیست بدست بیاری به تمام گذشته اش مشکوک شدم طرف خیلی فکر میکنه آدم مهمی شده که چند تا جایزه برده حیف این جوایز در ضمن احمد زید آبادی پیش از انتخابات نوشت هرجا رفته به شهرهای مختلف همه با احمدی نژاد مخالف بودن نوشت که پیروزی آسانی برای موسوی در پیشه اینو چی میگی شاید باید نظرسنجی قاضیان رو فقط در نظر گرفت در ضمن اون 24 میلیون کجا هستند گنجی فقط یک کار کرد اونم بردن آبروی رفسنجای و از میدان بدر بردن او واسه سلطان تا سلطان تمام قدرت رو بدست بگیره همین

Anonymous گفت...

من ضمن حفظ انتقاداتی که به مقاله آقای گنجی دارم فکر میکنم در اظهار نظری که از روی عصبانیت دربالا کردم افراط و تندروی زیادی داشتم و از این بابت عمیقا عذرخواهی میکنم. فکر میکنم که هم ما هواداران جنبش سبز و هم صاحبنظرانی نظیر آقای گنجی باید در برخوردها و موضعگیریهایمان عمیقا تامل و تجدید نظرکنیم! این اختلافات باعث ایجاد تفرقه و تضعیف جنبش سبز شده و فقط به نفع حکومت فاشیست جمهوری اسلامی تمام میشود. مریم

ارسال یک نظر