همانطور که مستحضر هستید چنین به نظر میرسد که دولت کودتا آرامش اخیر مردم ایران را به اشتباه و به مفهوم شکست یا خمودگی جنبش تعبیر کرده است، و به نظر میرسد که این ماشین اهریمنی بر اساس این تعبیر اشتباه خود در شرف به راه افتادن برای به خیال خودش فتح سنگر های جدید بر علیه مردم میباشد. انعکاس این قصد شوم را میتوان در خبرهای روزهای اخیر مشاهده کرد که حاکی هستند از آغاز برنامهٔ اعدام های گسترده، دستگیری های ردهٔ بالا، تا جائی که حتی شروع به زمزمه و سنجش آبهای جامعه با خیال دستگیری و محاکمهٔ بزرگانی چون میرحسین عزیز و کروبی کرده اند.
به نظر میرسد در برخورد با این حرکت ماشین اهریمن، دو راه در مقابل داریم: سعی کنیم تا از چنین واقعه ای جلوگیری کنیم، یا صبر کنیم تا این اتفاق بیافتد. من شخصا مطمئن نیستم کدام راه بهتر و در نهایت بیشتر به نفع جنبش مردمی است، و یکی از دلائل نوشتن این متن هم تقاضا و دعوت از شما عزیزان است به همفکری در این زمینه که کدام گزینه را بایستی ترجیح داد و تعقیب کرد. پس اجازه بدهید تا دیدگاه خودم در مورد این دو آلترناتیوی که به ذهنم میرسد را به اختصار خدمت شما عرض کنم، و سپس متن را به شما دوستان عزیز و افکار و عکس العملهای شما خواهم سپرد، باشد تا با تفکر جمعی خود بهترین و سازنده ترین راهها را برای جنبش خود بیابیم.
راه اول، یعنی تلاش برای جلوگیری از چنین حرکتی از طرف رژیم، این مزیت را دارد که در راستای استراتژی پرهیز از خشونتی که جنبش مردمی تا این لحظه در پیش گرفته است میباشد. توضیح آنکه میدانیم با دستگیری بزرگانی مثل کروبی یا موسوی آتشی که در چند ماه گذشته زیر خاکستر آرام گرفته بوده به یکباره منفجر خواهد شد و به شعله های خروشان و سوزانی مبدل خواهد شد که به احتمال زیاد تا فروسوختن کامل بنای لرزان جمهوری اسلامی از پای نخواهند نشست. به همین دلیل جلوگیری از ارتکاب چنین اشتباهی از طرف رژیم امکان انفجار خشونت در جامعه را برطرف خواهد کرد، و به جنبش نیز این امکان را خواهد داد که کماکان به صورت آرام و بطئی و از طریق تغییرات زیربنائی و ساختاری در اجتماع و ضمن پرهیز از خشونت به حرکت خود به سوی تغییر روبنای سیاسی جامعه ادامه بدهد.
اما راه دوم، یعنی صبر کردن و باز گذاشتن درها برای ورود رژیم به این مخمصه، به همان دلائلی که در بالا عرض شد، این مزیت را دارد که سرعت و شتاب جنبش را بسیار بیشتر خواهد کرد، و چه بسا موفق شود در عرض مدت کوتاهی با برانگیختن موج شدید مردمی به سرنگونی دولت کودتا و شاید حتی تغییرات عمده تری در آرایش سیاسی کشور بیانجامد. این انتخاب از یکطرف نیازمند برنامه ریزی و تلاش ذهنی و استراتژیکی بسیار کمتر و ساده تر از روش اول میباشد، و از طرف دیگر همانطور که عرض شد میتواند جنبش را با سرعت بسیار بیشتری به اهداف عمده ای برساند.
البته بحثهای بسیاری در جزئیات این دو انتخاب میشود انجام داد، و یا شاید بتوان گزینه های دیگری نیز به این دو اضافه کرد که در حال حاضر به ذهن من نرسیده است. در هر صورت اجازه بدهید این متن را فعلا متوقف کنم، و پرداختن به جزئیات بیشتر را به متنهای آینده موکول کنیم.
با تشکر.
13 نظرات:
هر چیزی سقوط این جلادان را سرعت ببخشد به نفع ماست. بازداشت شدن موسوی به نفع ماست.
فکر خونهائی که ریخته میشود را هم کردی؟؟؟ یا همینه دیگه برای شما ارزش جون بچه های مردم در همین حده که آتشی شعله میکشد و بنای رژیم را فرومیسوزاند حالا پانصد تا جوان هم مرد خوب، فدای سرم؟!!!
بهرام جان توی شرایطی که ایران داره محاله بدون خون ریزی تغییری ایجاد بشه.
شما مردم تایلند رو ببین.چطور مقاومت میکنن.
هیچ کس دوست نداره خودش یا اطرافیانش کشته بشن ولی اعتراض مدنی و یواشکی شعار دادن راه به جایی نمیبره.بهترهخودمون رو گوول نزنیم.
آخه اگه حکومت هم امتیاز می داد و تغییر آروم آروم انجام می شد هزینه کمتر بود و هم به نفع مردم بود و هم به نفع حکومت... ولی این حکومته که پاش رو توی یه کفش کرده و آخر هم با خون جوونای ایرانی شسته میشه و از بین می ره!
.
.
این راهی که حکومت انتخاب کرده فقط با مقاومت و پایداری جوونا روبرو میشه که خون های زیادی خواهد ریخت و در آخر هم ما پیروزیم!!! ولی خوب با هزینه های زیاد
درود بر ایران و ایرانی
آباد و آزاد باد ایران زمین
کودتای سپاه در پیش است! چه باید کرد.
در هفته گذشته، فشار باند حکومتی برای دستگیری و مجازات موسوی او کروبی به جرم محاربه به اوج تازهای رسیده است. اعدامهای هفته گذشته (به مثابه آمادگی برای آغاز کشتارهای دست جمعی)، آماده شدن مصباح برای تاج گذاری بعد از مرگ قریبالوقوع خامنهای، قرارداد اتمی برای آرام کردن غرب و تطهیر کودتای سپاه از جانب لاریجانی، همه و همه، شواهد روزهای سخت و سرنوشت سازیست که در آینده نزدیک شاهد آن خواهیم بود.
اگر کودتای سپاه پیروز شود، ایرانمان سرنوشتی مانند آلمان هیتلری را در پیش خواهد داشت. در آغاز سپاه به کشتار ایرانیان خواهد آمد و در گام بعدی دست به ماجراجوییهای خارجی خواهد زد و تا ایران را از روی نقش محو نکند باز نخواهد ایستاد (همچون که هیتلر با آلمان کرد.)
گذشته از تمام مسائل، یک موضوع کاملا مشخص است. واقعیت سیاست امروز ایران (گذشته از این که چه کسی مسولیت به وجود آمدن این موقعیت را بر عهده دارد) اینست که در حل حاضر جان کروبی و موسوی در گرو زنده ماندن خامنهای است. یک لحظه کوتاه اندیشه این را برای هر کسی محرز میکند که اگر خامنهای امروز بمیرد، تمام سران جنبش سبز اعم از رهبرانش دستگیر و در مدت کوتاهی اعدام خواهند شد. این یک امر مسلّم است.
وجود خامنهای امروز تنها سد موقتی جلوگیری از یک کودتای تمام عیار سپاه و کشتارهای وسیع است.
این نه از سر طرفداری از رهبر کثیف جمهوری اسلامیست، که یک برداشت واقع بینانه از موقعیت امروز ایران است.
در این لحظه، اولین ضمن ادامه مبارزات و تنها شانس پیروزی دراز مدت، به زیر زمین رفتن رهبران (و حتا خروج آنان از ایران است.)
جای شگفتیست که چرا رهبران خود به این محاسبه ساده پی نبرده اند و اگر میدانند، چرا موجودیت جنبش و جان خود و خانواده را در گرو زنده ماندن این پیرمرد مفلوک گذارده اند؟
اگر رهبران ما با موفقیت از ایران خارج شوند، مسلما رژیم آنها را به خود فروختگی به غرب متهم خواهد کرد ولی جمهوری اسلامی آخرین کسیسیت که بتواند از رهبری انقلاب از خارج از کشور خورده بگیرد. تمام این مصیبت برای مردم ایران از نوفل لوشاتو رهبری شد.
به عنوان اعضا و هواداران جنبش سبز خواستار ایرانی آزاد و پیشرفته، این وظیفه بر گرده تک تک ماست که رهبرن را مجاب کنیم و به آنان کمک کرده تا مخفی و حتلمقدور از ایران خارج گردند.
روزهای خطیری در پیش است. به امید پیروزی.
جواد پرتوی
اگر قرار باشد جنبش به خشونت کشیده شود این حکومت است که قوه ی قهریه و سلاح دارد.مبارزه بی خشونت امتیاز جنبش است.اگه بخواهیم دست به خشونت بزنیم حکومت برای دوام خودش دست به کشتار وسیع میزنه...بی خشونت بودیم این همه کشته دادیم.اگه نباشیم دستش هم کاملا بازمیشه که این گروه مبارزه مسلحانه علیه نظام می کنند.باید در قدم اول شروع به آگاه کردن کرد.و زهر تبلیغات حکومت را گرفت.شبنامه ها و شعار نویسی ها خیلی در این باره مهمند.باید به هر شکل شده جنبش رااز فضای سایبر بیرون آورد و با هر علامتی شده در جامعه حضورمون را پر رنگ تر کنیم.در قدم بعدی از رفتار های جمعی فلج کننده استفاده کنیم.
ساده انگاری است اگر فکر کنیم با دستگیری کروبی و موسوی مردم به پا می خیزند و کار نظام را تمام می کنند اگر همچین چیزی می شد تا الان باید اتفاق می افتاد نهایت اتفاقی که بعد از دستگیری کروبی و موسوی می افتد اینه که سبزها مانند خرداد و تیر گذشته به خیابان می آیند و سپاه هم سرکوبشان می کند به گفته های سردار مزدور قاسمی توجه کنید که گفت: " با دستگری کروبی و موسوی آب از آب تکان نمی خوره فوقش یک عده سبز که اکثرشان ساکن شمال شهر تهران هستند به خیابان می آیند ما هم با باتوم خدمتشان می رسیم "، این مشکل را موسوی بعد از 22 بهمن بیاد کرد وقتی ایشان گفت هنوز اقشار ضعیف و در کل عوام به جنبش دمکراسی خواهی نپیوسته اند و بر همین اساس استراتژی اصلی جنبش سبز را اطلاع رسانی و آگاهی دادن به مردم و مقابله با رسانه انحصاری قرار داد بنابراین قبل گسترش جنبش سبز به تمام اقشار جامعه صحبت از سرنگونی خامنه ای و سپاه ساده انگارانه است، با توافقی که سپاه با غرب کرد و از تحریم فعلا نجات پیدا کرده شرایط برای آقایان کروبی و موسوی روز به روز خطرناک تر می شود من هم مثل آن دوستی که در بالا کامنت گذاشته معتقدم الان باید هم کروبی و هم موسوی برای حفظ جانشان از کشور خارج شوند
فکر کردید میرحسین موسوی کیه؟!
اونم یه کون نشسته ی دیگه ای هست مثل بقیه. فقط میگه شما از راه خمینی دور شده اید و باید به اون زمان برگردید. واقعا که هر بلایی سر این ملت خـر بیاد حقشونه
اولا در بتره یکی از آقایون ناشناس که از کودتای سپاه گفته ... عرض کنم که شخص خامنه ای عروسک سپاه است و به نظر من وجود او تنها درصدی از مردم رو برای حکومت نگه داشته(منظورم بخشی از مذهبیان ساده است)و یک پیشنهاد هم برای فراخوانی ها دارم .... در دوران مدرسه در یکی از کتب فیزیک وسیله ای معرفی شده بود که با اساس آن نور و عدسی بود و بوسیله آن میشد بر روی دیوار تصویری انداخت... برای اعلام حضور میتوانیم شعارهایمان را به این ترتیب بر روی دیوارهای بلند در مکانهای پر جمعیت تصویر کنیم. منتها به یک مهندس فیزیک نیازمندیم که این وسیله رو در کوچکترین سایز ممکن و با برد طولانی طراحی کنه .... با تشکر
ممنون از متنت،والا من فکر میکنم که چنین اتفاقی نمیفته و سران جنبش دستگیر نمیشن و این صرفاً تهدیدیست از طرف رژیم برای ترساندن مردم در استانهٔ خرداد ماه.اما معتقدم که ما باید اعتراض خودمون رو گسترده تر کنیم و از دولت پوئن بگیریم.و خدمت آون دوست عزیز که گفته بودن فکر خونها رو کردی باید بگم در تاریخ نمونهٔ بدون تلفات اگه پیدا کردین به منم معرفی کنید،آزادی و تغییر هزینه داره.و آون دوستی که سپاه رو با نازیها مقایسه کرده بود،خیلی سپاه رو دست بالا گرفته.نازیها فوقالعاده پیشرفته،قدرتمند و مجهز به قویترین مغزهای نظامی و استراتژیستها بودن.اما سپه بادیست گذرا که هنوز از هواپیماهای عهد بوق استفاده میکند.
سلام به دلواپسان ایران و جنبش مردم ایران:
1- بنظرمن آگاهی دادن به طبقات پایین و ... یک شعار ناآگاهانه است. همه مردم از همه طبقات و حتی توی دهات دورافتاده همه چیزومی دونن و می فهمن اما:
2- مسئله اینه که مردم کوچه و بازار حاضرنیستن هزینه برای تغییرات جزیی در نظام مثلا برکناری احمدی نژاد رو بدن.
3- اگه اوضاع طوری بشه یا اگه مردم بدونن که میخوان برای سرنگونی رژیم هزینه بدن، حتما اینکارو میکنن
نتیجه اینکه اگه اوضاع شلوغ بشه وسرنگونی نظام از طرف رهبرا اعلام بشه، مردم از جانشان هم می گذرند.ولی اصلاحات چیزی نیست که بخوان براش بیان توخیابون ضمن اینکه میدونن احتمال دستگیری یا کشته شدن هست!
انقلابی که قراره جنبش راه بندازه هر چه زود تر باشه به ضرر ملت ایرانه، این یعنی همون انقلاب ۵۷
یعنی شاید دیکتاتوری بیاد بدتر از دیکتاتور فعلی
اگه میر حسین و کروبی دستگیر بشن ما به این انقلاب با دید سطحی تر نزدیک هستیم
اما با گذشت زمان و بررسی مو شکافانه مسایل می تونیم جنبش رو به هدف واقعی یعنی دموکراسی به معنای واقعی نزدیک کنیم
پس امیدوارم اتفاقی واسه میر حسین و شیخ نیوفته
iransabz1.weblog.com
دوست من باید با عقل جمعی قضاوت کرد. من هم از مردن و شهید شدن میترسم و هم از ریخته شدن خون جوانترها می ترسم ولی چه باید کرد؟به قول سان زو نویسنده چینی باید راه کم هزینه تر را برگزید.اگر بشود بدون تلفات دادن و پرداختن هزینه زیاد به پیروزی دست یافت چرا که نه؟ ولی اگر دشمنان هیچ حرکت دموکراتیکی را بر نتابند چاره چیست؟ آن وقت باید هزینه دموکراسی را پرداخت...ولی باید اول ببینیم با تحرکات مدنی و صلح آمیز میشود دشمن را سر عقل آورد؟ قبلا از هم عزیزان و بزرگان تشکر میکنم.....
ارسال یک نظر