۱۳۸۹ آبان ۲۵, سه‌شنبه

یک تامل کوتاه بر مصاحبه مدیر مسئول «بالاترین» با دویچه وله


آقای مهدی یحیی نژاد، صاحب، و مدیر مسئول «بالاترین» مصاحبه ای در مورد تصمیم اخیر سایت بالاترین مبنی بر حذف مطالبی که به تشخیص مدیران سایت به ادیان (بخوانید اسلام) توهین کرده باشند مصاحبه ای با دویچه وله کرده است، که خوب یا بد یک قسمت کوتاهش نظر مرا خیلی جلب کرد، و آن قسمتی است که به نظر من تمام شکوه هائی که در یکسال و چند ماه گذشته از پائین آمدن تدریجی روح بالاترین داشته ام را در خودش مختصرا منعکس میکند، چون دقیقا شرح میدهد که چه تفکری است که موجب شده یک سری «دست بردن» و تلاش برای «مهندسی اجتماعی» بالاترین در طی یکسال و چند ماهه گذشته صورت بگیرند --دقیقا همان دست بردن ها و «مهندسی» هائی که موارد نگرانی اصلی من بوده اند.

یکی از اصلی ترین نمونه های این «مهندسی» که میگویم در سال گذشته درست در اوج مبارزات جنبش سبز انجام گرفت، به این صورت که با انجام تغییرات بسیار عجیب و غیر قابل باوری در حدود نصاب داغ شدن لینکها، داغ شدن لینکهای اجتماعی و سیاسی به ناگاه بسیار مشکل شد و بر عکس داغ شدن لینکهای ورزشی و سرگرمی بسیار ساده و آسان شد، به نحوی که در عرض چند روز کل بافت و ظاهر بالاترین (یعنی صفحه داغهای آن، نه صفحه لینکهای تازه، که هیچ فرقی نکرده بود) تغییرات شگرفی کرد و درست همزمان با سرکوب شدید و همه جانبه تظاهرات مردمی توسط اوباشان جمهوری اسلامی و آغاز جنگ سنگین روانی از طریق علام گسترده این که جنبش سبز شکست خورده است، شکل ظاهری بالاترین هم که تا آن زمان منعکس کننده اوج مبارزات و احساسات برانگیخته مردم ایران در مقابل جمهوری اسلامی بود در عرض چند روز مبدل شد به یک رسانه که اگرچه هنوز لینکهای سیاسی داغی در خود داشت، اما مسائل سیاسی دیگر به هیچوجه وجه اصلی و مرکزی محتوای صفحه «داغ» ها را تشکیل نمیدادند، بلکه تو گوئی مملکت در یک روزگار معمولی به سر ببرد، ناگهان صفحه داغهای بالاترین تبدیل شد به معجونی شبیه به یک رسانه معمولی و ادیت و سانسور شده، با موج عجیبی از لینکهای ورزشی و سرگرمی که به راحتی داغ میشدند و صفحه اول را پر کرده بودند.

در همان روزها بود که من متنی به اعتراض و تحیر نوشتم (این متن)، و باورکنید یا خیر، مدیران بالاترین تصمیم گرفتند حساب مرا به دلیل همان متن ببندند، با جرمی که به اینصورت اعلام شد: «به جرم تکرار اتهامی واهی برای تضعیف بالاترین»! که با اعتراض کاربران دیگر باز شد (برای جزئیات بیشتر میتوانید مثلا اینجا و اینجا را ببینید).

به هر حال من نمیخواستم این متن را طولانی کنم، بلکه فقط میخواستم اشاره ای کنم به بخشی از مصاحبه آقای یحیی نژاد که به نظرم رسید دقیقا به این مسائلی که کمی شرحش را آغاز کردم اشاره دارد، و حقیقتش تا حد زیادی هم تحیر آمیز است، درست همانطور که دلیل جهتگیری، انتخاب زمانی، و نوع خاص آن «مهندسی های اجتماعی» هنوز در ذهن من حل نشده و غیر قابل توضیح مانده اند. این را عرض کنم که در آن روزها مسئولان بالاترین آن دستکاری و مهندسی خود را به اینصورت «توضیح» دادند یا «توجیه»‌ کردند که با اینکارشان میخواستند بالاترین منعکس کننده علائق مختلف اجتماعی باشد و مثلا دوستداران ورزش بالاترین را رها نکنند! حالا آن حکایت را داشته باشید، و بیائیم یکسال و چند ماه بعدتر، که بعد از تصمیم و اعلام و اعمال قانونی که رسما لینکهای ضد اسلامی (و طبعا ضد حکومت اسلامی) را حتی با وجود رای آورده بودنشان از صفحه اول بالاترین حذف خواهد کرد، جناب یحیی نژاد در توضیح یا توجیه این تصمیم عجیب خودشان به دویچه وله میگویند:

ما به تنوع رسانه نیاز داریم. چه در داخل و چه خارج از ایران. رسانه‌های خبری، رسانه‌هایی که مخاطب جوان دارند، رسانه‌هایی که مخاطبان اختصاصی دارند. ممکن است در مورد اقتصاد ایران باشند یا درباره وضعیت فرهنگ ایران باشند. خب قسمتی از این کار را رسانه‌هایی بزرگ مثل دویچه وله برعهده دارند. قسمت دیگراش برعهده‌ی وبلاگ‌نویسان، کسانی که حساب فیس بوک یا بالاترین دارند و یا جای دیگری فعالیت می‌کنند است. واقعاً نباید تمرکز روی مسائل سیاسی باشد. جامعه‌ی ما مسائل دیگری هم دارد که باید به آن‌ها بپردازند و ما هم باید به حد کافی بتوانیم این‌ها را پوشش دهیم و درباره‌اش بحث کنیم.

بخصوص از آنجائی که مقدمه این متن به اندازه کافی طولانی شده، اجازه بدهید این متن ایشان را همینطور بدون شرح‌ رها کنم، و فقط کامنتی که مشابهش را در زیر لینکی مربوط به این مصاحبه نوشتم اینجا هم تکرار کنم، که گفتم
اعجاب آور است که فردی از سلامت عقل و هوش فراوان برخوردار باشد، آنوقت درست در بحبوحه آنچه که یکی از تاریخی ترین وقایع حاد و از مهمترین بحرانهای سیاسی قرنهای اخیر در جامعه ایران باشد، و بر حسب اتفاق مسئولیت یک رسانه ای که نقشی مرکزی در آن واقعه ایفا کرده است را هم بر عهده داشته باشد، آنوقت مصاحبه ای بکند و بگوید «واقعا نباید تمرکز روی مسائل سیاسی باشد». این حقیقتا اعجاب آور است، و اینطور عرض کنم که اگر من مسئول امنیتی جمهوری اسلامی در زمینه جنگ نرم بودم حاضر بودم تمام توان و انرژی و حیله و روشهای مستقیم و غیر مستقیم (از اقناع و تطمیع بگیر تا اجبار و تهدید) را به کار بیاندازم که مدیر مسئول سایت بالاترین را قانع کنم که چنین موضعی بگیرد و به آن هم عمل کند -یعنی دقیقا کاری که جناب یحیی نژاد در طی یکسال و چند ماه گذشته انجام داده اند.

5 نظرات:

Anonymous گفت...

خودت می گی تنوع پس چرا یه سایت و چندین سایت مثل بالاترین راه نمیندازید؟ چرا ایرونی ها به یک چیز می چسین و ول کن معامله! نیستن

Sadeq Rahimi گفت...

دوست خوب، به نظر میرسه قرص عوضی خورده اید امروز صبح. خیلی دلم میخواست میتوانستم جوابی بدهم که به سئوال شما معنی و مفهومی بتواند بدهد، اما متاسفانه چیزی به ذهنم نمیرسه.

دانیال گفت...

به نظرم بحث بیهوده کرده اید. در دعوای وارد شده اید که زمین ش را معترضین به آزادی بیان تعیین خواهند کرد. حرف های این صاحب مشکوک بالاترین کاملا صحیح است. او دوست دارد که اینطوری عمل کند، برود با برادران سایبری اش خوش باشد. ورود به این بحث و اعتراض به این نقض آشکار حقوق، تنها و تنها می بایست با تکیه بر حق آزادی بیان باشد. تنها و تنها از این منظر است که عمل مدیران بالاترین، شنیع ارزیابی خواهد شد. آزادی بیان تعطیل بردار نیست، ننگ تاسیس شعبه شورای نگهبان برای بالاترین پاک شدنی نیست، اگر همه انرژی مان صرف نشان دادن حقارت مستتر در رفتار بالاترینی ها بشود
پیروز باشید

گورزاد گفت...

یه فکری اذیتم می‌کنه و اون اینکه اگر واقعا مدیران بالاترین تحت فشار باشند چی؟ همون‌طور که خودت هم قبلا این فرضیه رو مطرح کرده بودی... قطعا تصمیم‌گیری در چنین شرایطی خیلی دشواره...

Anonymous گفت...

صادق جان از اینکه در تمام این یکسال و اندی که گذشته سعی در روشنگری و بیان حقیقت داشتی صمیمانه سپاسگزارم و دست شما دوست مجازی بزرگوار را با مهر می فشارم. موفق باشید، ویرجینیا

ارسال یک نظر