۱۳۸۸ آذر ۹, دوشنبه
نگاهی نزدیکتر به ساختار ذهنی کودتاگران (۲)، یا چرا معتقدم انتخاب شیوه مقاومت مسالمت آمیز در مقابل کودتا یک اشتباه استراتژیک بزرگ بوده است
اجازه بدهید اول جوابم را عرض کنم:به این دلیل بسیار ساده که طبیعت و ساختار ذهنی گروهی که از طریق کودتای مزبور کنترل قدرت دولتی را در دست گرفته اند ساختاری غیر «عادی» و فرا-اخلاقی است.
طبق معمول، حرف برای گفتن در این مورد بسیار است، اما برای حذر از اطناب اجازه بدهید سعی کنم با استفاده از یک نمونه کوچک حرفم را شروع کنم: مادران عزادار پارک لاله.
۱۴ مادری که پایه گذار حرکتی شدند که بعدها مشهور شد به «مادران میدان مایو - Las Madres de la Plaza de Mayo»، تظاهرات خودشان را در اعتراض به قتل و ناپدید شدن فرزندانشان در سال ۱۹۷۷ در میدان مایو در شهر بوئنوس آیرس، در مقابل قصر ریاست جمهوری آرژانتین شروع کردند. داستان این مادران با داستانهای بسیار غامض و دردناک سالها قتل و کشتار یک ملت توسط دولت خود در هم پیچیده است. سالهای درد و خونی که شاهد قتل و «گم شدن» بیشتر از سی هزار نفر زن، مرد و کودک آرژانتینی در چنگال بیرحم نظامیان دولتی بوده است، و مادرانی که با پایفشاری بر تظاهرات آرام و غیر خشونت آمیز خود در مقابل یک حکومت خونریز و قاتل موفق شدند تا بدل به سمبلی شوند برای مقاومت آرام و پیروزی عدم خشونت بر خشونت...
اگرچه سه نفر از چهارده نفری که این تظاهرات را شروع کرده بودند خود پس از مدتی به جرگهٔ «ناپدید شده ها» پیوستند، اما در تمام سالهای درازی که این مادران هر پنج شنبه در میدان مایو گرد آمدند و به دور قصر رئیس جمهور راه رفتند، حتی در روزهای دولت نظامی، همان روزهائی که ماموران دولت بی مهابا به قتل و شکنجه مخالفان خود میپرداختند، هیچ سربازی، هیچ پلیسی و هیچ ماموردولتی به خود این اجازه را نداد که بر روی این مادران داغدار دست بلند کند. و نهایتا هم قدرت عمیق پیغام اخلاقی و نمادین آن مادران تبدیل به نیروئی عظیم در پایان دادن به حکومت نظامیان در آرژانتین و نیز به پاسخگوئی کشاندن رژیم جانشین آنان گشت.
از سوی دیگر اما، شاید در خبرها خوانده باشید که چطور همین چند روز پیش ماموران جمهوری اسلامی مستقیما و در مقابل چشمان رهگذران به مادران داغدار پارک لاله یورش بردند. همچنین اینجا را هم ببینید، و نیز این خبر نیویورک تایمز را، که چند روز بعد از نوشتن این متن منتشر شده اما به علت ارتباط مستقیم اضافه میکنم: پاسداران به مادران داغدار پارک لاله حمله کردند و بیست و نه نفر آنان را دستگیر کردند! تفاوت میزان عدم پایبندی این رژیم به حدود اخلاقی حتی با رژیمی مثل حکومت نظامی آرژانتین هم بسیار چشمگیر است.
نتیجه ای که میخواهم از این حکایت بگیرم خیلی ساده و مستقیم است، و آن اینکه گروهی که اکنون با کودتا قدرت حکومتی در ایران را به دست گرفته اند، به دلیل اینکه معتقدند خدا، حق، و امام زمان نه تنها پشتیبان و نگهدار، بلکه راهنمای آنان نیز هست، از هیچگونه رفتاری که در جهت حفظ مکان اقتدار خود باشد رویگردان نخواهند بود. به عبارت دیگر، هیچ نوع خط قرمز عرفی و یا اخلاقی در ذهن آنان مرز غیر قابل عبور رفتاری را ترسیم نخواهد کرد، چرا که معتقدند حفظ اقتدار آنان تنها و صحیحترین وسیله برای اشاعه قدرت اسلام و مهیا کردن زمینه ظهور امام زمان است.
این باور عمیق و اعتقاد کامل که مهیا کردن زمینه ظهور و در نتیجه به واقعیت رساندن پیروزی نهائی «حق» بر «باطل» از طریق اجرای سیاستهای خاص دولتی ماموریت الهی آنان و کشور ایران میباشد، به نتیجه گیری خطرناک داشتن چک سفید امضای الهی برای هرگونه رفتاری که «لازم» باشد منجر میشود. البته به جنبه منطقی این تفکر ایرادی نمیتوان گرفت . مجسم کنید مثلا که اگر جیمز باند lisence to kill نداشت آیا هرگز ممکن بود به ماموریت های خود را عملی کند؟ بگذریم از اینکه در مورد اینها فرد و موضوعی که برای برآورده کردن خواستهایش این چک سفید امضا لازم بوده است نه یک زن پیر، بلکه خود خدای آسمانهاست، همان که ورا و برتر است از هر نوع مسائل بی ارزش بشری، از جمله مسائل اخلاقی و حقوق انسانها که به هر حال تنها در سطح و مکان جامعه خاکی و بشری است که معنی و کاربرد دارند، نه جائی که موضوع دفاع از حقوق الهی در میان باشد.
اگرچه این تعبیری که عرض شد، با همه توهم آمیز بودن، کاملا واقعی است و اهمیت کاربردی بالائی نیز دارد (مثلا اینجا را ببینید، که فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، محمد علی جعفری، میگوید حفظ نظام از ادای نماز واجب تر است)، اما باز به نظر میرسد از ذهن و زمینه تحلیلی بسیاری از سران قوم سبز دور مانده باشد --آن هم به دلایلی که برشمردنشان خود مقاله کاملی لازم خواهد داشت. از طرف دیگر، دقیقا به دلیل همین روند ذهنی و روانی کودتاگران است که امکان اینکه رفتار غیر خشونت آمیز بتواند با «تحت فشار اخلاقی قرار دادن» آنان را تا حد تسلیم و یا فروپاشی درونی تضعیف کند به عقیده من صفر است و یا بسیار نزدیک به صفر.
این واقعیت را نمیتوان نادیده یا بی اهمیت گرفت که حتی اگر رفتارهای «اخلاقی» و «قربانی شدن» های مسیح گونهٔ جوانان جنبش سبز بتواند با ایجاد فشار روانی و اجتماعی و اخلاقی موجب ریزش بسیاری از نیروهای پیاده نظام آنها گردد، باز همان اقلیت ذوب شده ای که در رکاب جانان خود خواهند ماند، بخصوص از آنجا که سرمایه ها و امکانات و تسلیحات یک کشور بزرگ و ثروتمند را در اختیار دارند، قادر خواهند بود تا موجب تخریب و خونریزی فراوانی گردند، و نه تنها شکی نمیتوان داشت که آنها از تخریب یا خونریزی در جهت دفاع از عقاید خود ابائی نخواهند داشت، بلکه با توجه به برخی از گفتمان های روائی آنان، این محتمل است که به پیشباز چنان تخریب و خونریزی نیز بروند، کما اینکه رفتارهای حال حاضر آنان نیز کمابیش سر به چنان سوئی دارد.
در هر حال، این عقیده من است و برداشتی که من با توجه به جنبه های روانی ذهنیت کودتاگران دارم. و اگرچه در حال حاضر دلیل خوبی برای غلط بودن این برداشتم نمیبینم، اما در عین حال از صمیم قلب آرزو دارم که جائی از تحلیل و یا داده هائی که بر آن اساس به این برداشت رسیده ام کاملا اشتباه باشد. و از دوستانی که این سطور را میخوانند هم صمیمانه دعوت میکنم در صورتی که حرفهای من را اشتباه میبینند مرا نصیحت کنند تا اشتباهات خودم را متوجه شوم و تحلیل هایم را به واقعیت نزدیکتر کنم.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
3 نظرات:
با تحلیل شما موافقم. بیشتر بنویسید.
ممنونم دوست عزیز، به هر حال به جز نوشتن هم کار دیگری از ما ساخته نیست. همین که داریم را تقدیم به مردم ایران و همه انسانها میکنیم.
شما خودتان را شستشوى مغزى داده ايد و ميدهيد كه راهى براى نجات نيست
اين بسيجى ها شستشوى مغزى شده اند و خيلى هايشان هم در رودربايستى قرار گرفته اند
ايمان داشته باشيد چشم و گوش آنها را مى توان باز كرد
شما نگران خودتان هم باشيد بسيار با مطالعه هستيد ولى آخرش بيراهه ميرويد
اسلام را تبديل به يك كالت خطرناك كرده اند و ايران را تبديل به فاحشه خانه شهوتهاى خود. جوانان بسيجى هم بيدار خواهند شد اگر ما نترسيم و جا نزنيم و همديگر را با منفى نگرى گمراه نكنيم
چشمها را بايد شست و جور ديگر ديد
ما آنقدر از شمال و جنوب ضربه خورده ايم ايا بايد ديگر اين را باور كنيم كه همه لاشخورانى و شغالانى هستند كه جز چشم طمع هيچ چيز ديگر نيستند از غريبه فكر دوستى نكنيد همه اشان دروغ ميگويند
موفق باشيد
ارسال یک نظر