لزوم روشنگری در مورد خطر جهانی کودتای آخرالزمانی

در همراهی با جنبش مردمی علیه کودتای انتخاباتی اخیر، و در پاسخ به فراخوان میر حسین موسوی رئیس جمهوری منتخب، که در آخرین اعلامیه خود تقاضا کرد تا هر شهروند «بسته به تخصص و توان خود یک محور مقاومت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی یا اجتماعی بشود»، خودم را موظف دیده ام تا به سهم خود در تفکر گروهی برای پیداکردن راهها و روشن کردن ابعاد مقاومت شرکت کنم. به همین دلیل تصمیم گرفته ام در طی روزهای آینده متن های کوتاهی را به این تلاش اختصاص بدهم. لطفا توجه کنید که ترتیب ارائه این موضوعات لزوما منعکس کننده ترتیب اهمیت آنها نخواهد بود.

یکی از اولین گامهائی که به گمان من از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است، روشنگری ملی و جهانی است در مورد خطر های واقعی، عمیق و غیر قابل پیشبینی که در صورت به موفقیت رسیدن این کودتا به دلیل طبیعت ایدئولوژیک-خرافی آن در مقابل ایران و جهان قرار خواهد گرفت.

حقیقت این است که شاید یکی از مهمترین جنبه های این کودتا را بتوان طبیعت «آخرالزمانی - Messianic» آن دانست، و همین حقیقت است که خطری که ذکر شد را واقعی میکند، و قدمی که اینجا توصیه شده است، یعنی روشنگری در مورد طبیعت آخرالزمانی تفکری که به طراحی این کودتا منجر شده است را بسیار با اهمیت میگرداند.

اگرچه تفکرات معوج و خرافه گرائی خطرناک احمدی نژاد و پشتیبانان سایه نشینش از همان روزهای آغازین پیدایش پدیده «احمدی نژاد» به نحوی کاملا روشن و صریح بیان شده بودند، اما واقعیت این است که این افکار هرگز توسط عامه مردم و حتی اکثریت متفکران و آگاهان چه در ایران و چه در خارج از کشور «جدی» گرفته نشدند. این جدی نگرفتن تا حدی بود که حتی فردی مثل مهدی خلجی، که سالها اندیشه و تحقیق را به این نوع دیدگاههای احمدی نژاد و حامیانش اختصاص داده بود، تقریبا تمام متن ها، مقاله ها و سخنرانی هائی که در گوشه و کنار دنیا در باره آخرالزمانی بودن تفکرات و مواضع سیاسی احمدی نژاد ایراد میکرد را با این تذکر ختم میکرد که نباید این موضوع را زیاد «جدی» گرفت، چون در پایان روز آنچه که مهم است تفکر آیت الله خامنه ای است که او هم بهیچوجه اخرالزمانی نمیاندیشد و حتی در این مورد مستقیما رو درروی احمدی نژاد ایستاده است (مثلا اینجا را ببینید).

اما اکنون، با روشن شدن ابعاد و عمق رابطه و هماهنگی بین آیت الله خامنه ای و گروه احمدی نژاد در طی کودتای انتخاباتی اخیر، زمان تجدید نظری جدی در اهمیت و خطر واقعی دیدگاهها و برنامه های آخرالزمانی این گروه رسیده است. به همین دلیل است که یکی از اولین واقعیتهائی که باید با وضوح هرچه بیشتر متوجه شد و از آن گفت و نوشت و اعلام کرد و همه را چه در ایران و چه در سطح بین المللی آگاه ساخت این است که نیروی محرک کودتای انتخاباتی اخیر نه از غریزه و اشتهای سادهٔ یک گروه برای به دست آوردن قدرت اقتصادی و اجتماعی بیشتر، بلکه از یک سیستم توهمی بسیار پاتولوژیک و خطرناک ناشی میشود که حاصل غریبی است از همآمیزی اسطوره ها و خرافاتی از منشاء های مختلف، تئوری های توطئه، و باورهای مذهبی. برای کنکاش در این زمینه خواندن نوشته های ژان پیر فیلیو Jean-Pierre Filiu، بخصوص این کتاب وی با عنوان «L'apocalypse dans l'Islam - تفکر آخرالزمانی در اسلام» را به علاقه مندان توصیه میکنم (این مقاله خلاصه ای از کتاب را به انگلیسی ارائه میدهد).

اما در واقع لزومی به خواندن ادبیات تحقیقی نیست، بلکه حتی چند دقیقه گوش فرا دادن به تفاسیر و تعابیر متفکران این گروه، از جمله کسانی مثل حسن عباسی، این همامیزی غریب را به وضوح نمایان میگرداند: مثلا این کلیپ ، یا این یکی را ببینید. همانطور که خود احمدی نژاد بارها و بارها به روشنی اعلام کرده است، این گروه هویت و فرجام خود را در «امتدادی» با ابعاد تاریخی و جهانی تشخیص میدهد که هدف کنونی آن فتح و تغییر سیستم سیاسی همهٔ دنیا، و نهایت آن ظهور امام غائب و ایجاد شدن مدینه فاضلهٔ «دولت مهر» است. برای نمونه میتوانید به آخرین سخنرانی وی مراجعه کنید، و یا درست قبل از آن، سخنرانی بعد از انتخاباتش، که در آن انقلاب و جمهوری اسلامی را «سکوی پرش» به سوی انقلاب و ظهور امام زمان میخواند. یا برای نمونه ای بسیار صریح تر از تفکرات احمدی نژاد، این ویدئو را ببینید که در آن وی در یک سخنرانی ادعا میکند دلیل اینکه عراق توسط امریکا اشغال شده است در واقع این است که امریکائیان هم از این امر مطلعند که امام زمان از عراق ظهور خواهد کرد.

دقیقا در همین راستاست که دولت احمدی نژاد را تحت عنوان «دولت زمینه ساز» میشناسند، کما اینکه همین دو سه روز پیش سرلشکر فیروزآبادی، «رئیس ستاد کل نیروهای مسلح» و از نزدیکان فکری احمدی نژاد، جلسه مشاوره ای با مسوولان «پنجمین همایش بین المللی دکترین مهدویت» و معاونین و مدیران «موسسه آینده روشن» داشت (موسسه مختص فعالیتهای مربوط به ظهور امام زمان، وابسته به طرفداران احمدی نژاد، که همین چند سال پیش در زمان شهرداری احمدی نژاد تاسیس شد اما در آخرین بودجه دولت یک میلیار تومان به ان تخصیص داده شد)، که محور اصلی آن بحث «زمینه سازی» برای ظهور است، و سایت «آینده روشن» که این خبر را نقل کرده است، این تیتر را از میان سخنان سرلشکر انتخاب کرده است: «برای تبعیت جهانی از حضرت مهدی(عج) باید ذائقه انسان ها آماده شود.» (اگر از خودتان میپرسید چرا رئیس ستاد کل نیروهای مسلح باید جلسه ای برای مشورت با مسئولان دکترین مهدویت و موسسه آینده روشن داشته باشد، دارید آرام آرام با وسعت و ابعاد عجیب دکترین آخرالزمانی در شبکه مخوفی که احمدی نژاد نوک آن است روبرو میشوید).

در این مورد جای سخن بسیار است و جنبه های زیادی از این موضوع در انتظار باز شدن و به نور روز رسیدن هستند. شاید تا پیش از این کودتا جدی گرفتن خطر وخیم این تفکرات گروهی که کودتای اخیر را طراحی کرده اند مشکل مینمود، اما امروز هر عقل سلیمی بی شک متوجه شده است که خطرهای این جریان که به ناگاه همچون مار خطرناکی از سوراخ زیرزمینی خود بیرن خزیده است نه تنها ملت ما بلکه کل دنیا را تهدید میکند.
حتی یک بررسی ساده جزئیات تئوری های آخرالزمانی این گروه نشان میدهد که هدف مورد نظر این گروه الزاما از مسیر جنگهای سخت و قتل عامهای گسترده میگذرد (تصویر سمت چپ را کلیک کنید تا نقشه بزرگ یکی از جنگهائی که در انتظارش هستند را ببینید)، و وحشت انگیز تر از آن اینکه اعضای مختلف این گروه بارها به این اشاره کرده اند که خطر جنگ و تخریبهای گسترده، حتی خطر فدا شدن میلیونها نفر در کشور خود ما، هرگز به عنوان مانع و رادعی برای تلاش آنها در مسیر خود محسوب نخواهد گشت، بلکه بر عکس چنین مصیبتهائی چه بسا مفید باشند، چون به طور کلی مبارزه با ظلم و ستم تاریخ ظهور را تسریع میکند.

از سوی دیگر، بررسی نزدیکتر ساختار عمل و اندیشه این تفکر آخرالزمانی همچنین نشانگر مکان مرکزی «تقیه» به عنوان راهکاری اساسی برای پیشبرد مقاصد اجتماعی و سیاسی آنهاست. به عبارت دیگر، آنچه که در ذهن مردم و سیاستمداران به صورت «دروغ گوئی» گسترده و اعجاب انگیز احمدی نژاد و حامیانش دیده میشود، در واقع جنبه ای حساب شده از استراتژی کلان آنهاست که توسط تئوریسین هائی همچون مصباح یزدی و دیگران تحت عناوین مختلف مذهبی و بالاخص تحت بحث شیعهٔ «تقیه» مشروعیت یافته است.

آنچه با خواندن ادبیات مختلفی که از این گروه تولید شده است واضح میشود این است که در دست گرفتن کشور وسیع، ثروتمند و با اهمیت سوق الجیشی مانند ایران یکی از اهداف استراتژیک پایه و بسیار مهم آنان بوده است. آنها در پی اینند که ابتدا قدرت خود را بر ایران تحکیم گردانند تا با در دست گرفتن کامل کشور ایران و استفاده از ثروتها و منابع عظیم آن بتوانند به دیگر مراحل بپردازند.

دقیقا به همین دلیل است که جلوگیری از پیروزی و تثبیت نهائی دولت کودتا در این زمان که هنوز قدرت کامل نیافته است را باید وظیفه ای بسیار بسیار مهم برای تک تک ما دانست، وظیفه ای که از محدوده سیاست و منافع داخلی و ملی خارج میشود و در واقع ابعادی به وسعت مسئله صلح جهانی و جلوگیری از مصیبتهای وصف ناپذیر در سطح بین المللی پیدا میکند. دقیقا در راستای همین وسعت عملی مسئله است که در آغاز گفتم روشنگری در مورد تفکر مالیخولیائی و آخرالزمانی حکومت کودتا و خطر های ناشی از آن در سطح مردم ایران و نیز در سطح افکار عمومی جهان از اهمیت ویژه ای برخوردار میشود.

همانطور که قبلا هم تاکید کرده ام، اگر دولت کودتا به قدرت کامل دست بیابد بدون شک در مدت زمانی بسیار کوتاهی یکی از اولین قدمهایش قطع شدید تمام امکانات مقاومت در کشور خواهد بود (از طریق کشتن های «قانونی» و غیر قانونی سران ردیف اول تا چندم، و سپس حبس و سرکوبهای کلان و بیسابقهٔ مردم عادی). اما نکته کلیدی در این ماجرا همان «اگر» جمله است، چرا که اگر دولت کودتا به پیروزی نهائی و تثبیت موقعیت خود دست نیابد، هیچ کدام از این کابوسها به واقعیت نخواهد پیوست.

اجازه بدهید این متن طولانی را همینجا متوقف کنم، با این یاد آوری که این کابوسی که در پیش رو داریم آنچنان کابوس وحشتناکی است که در صورت به واقعیت پیوستن ابعاد آن نه تنها ما و مردم ما را، بلکه تمامی جهان را به مخاطره خواهد افکند. به همین دلیل این بسیار اهمیت دارد که از تمامی مردم جهان در مقاومت مان با این کودتای آخرالزمانی کمک بخواهیم و برای آنان روشن کنیم که این کابوس ما اگر هرچه زودتر با بیداری به پایان نرسد، بی شک به زودی کابوس آنان نیز خواهد بود.