واقعا دلیل حرکت غیر منتظره اخیر آقای احمدی نژاد که با نوشتن نامه ای به دادستان تهران خواستار «محاکمه عادلانه» رکسانا صابری و حسین درخشان شده است را چه میتوان دانست ؟
نامه فوق، که توسط رئیس دفتر احمدی نژاد یعنی آقای عبدالرضا شیخ الاسلامی به دفتر دادستان تهران، یعنی سعید مرتضوی فرستاده شده است، موضوع را به این ترتیب مطرح میکند:
نظر به تأکید ریاست محترم جمهوری، ترتیبی اتخاذ فرمایید تا مراحل رسیدگی به اتهامات افراد مذکور با دقت کامل و رعایت قسط و عدل و جمیع موازین قانونی صورت گیرد و شخصاً مراقبت فرمایید تا متهمان بتوانند از کلیه آزادیها و حقوق قانونی برای دفاع از اتهامات وارده برخوردار باشند و کوچکترین حقی از آنها ضایع نشود.از آنجا که در طول سالها سیستم قضائی جمهوری اسلامی قادر نبوده است تا شهرت مثبتی برای خود در مورد امر عدالت و قضای عاری از سیاست گرد آورد، خواه ناخواه چنین نامه ای تاثیرات مثبتی بر افکار عمومی داخلی و جهانی نسبت به احمدی نژاد خواهد داشت. به همین دلیل میتوان این حرکت آقای احمدی نژاد را حرکتی حساب شده دانست با مصرفی در عین حال خارجی و داخلی.
اما نکته ای که نبایست از خاطر دور داشت اینکه چنین نامه ای به تلویح به شکاف و اختلافی بین آقای احمدی نژاد و آقای مرتضوی، یا لااقل بین دو گروه فکری-سیاسی که این دو فرد اعضای آن باشند اشاره دارد. دقت کنید که در عرف سیاست داخلی وقتی رئیس جمهوری مسئله را تا حدی جدی بداند که احساس احتیاج به دخالت مستقیم (از طریق نوشتن چنین نامه ای) آنهم در مقابل افکار عمومی بنماید، چنین نامه ای به خودی خود اعلامیه ای میشود بر «نگرانی» جدی وی از عدم وجود، یا لااقل احتمال عدم وجود «دقت کامل و رعایت قسط و عدل و جمیع موازین قانونی» در کارکرد قضائی دادستانی. پس علاوه بر جنبه های واضح این نامه که تحلیلگران مختلف در نظر گرفته اند، یعنی استفاده سیاسی برای انتخابات و نیز مصرف برای افکار عمومی جهانی درست قبل از شرکت احمدی نژاد (که در افکار عمومی به عنوان ضد یهود شناخته میشود) در کنفرانس دوربان-۲، بایستی جنبه نهفته اما مهم فوق را نیز در نظر گرفت.
«اختلافی» که نامه فوق نمایان میسازد همچنین میتواند تحلیلی را قوت ببخشد که از همان اوائل دستگیری رکسانا صابری توسط برخی از ناظران ارائه شده است ، مبنی بر اینکه دستگیری صابری (که با وجود خطر واضح و بالای تبلیغات منفی آن برای روابط خارجی جمهوری اسلامی از همان آغاز با روندی عجیب و غیر منطقی پیش رفته است) در اصل توسط شاخه ای درونی از نظام برنامه ریزی شده است که مصمم است اجازه عادی شدن روابط به دولت جمهوری اسلامی با دنیای غرب و بخصوص امریکا را ندهد.
در غیاب یک سنت ارتباطی شفاف بین حکومت و مردم در ایران، تنها میتوان امیدوار بود که شاید با گذشت زمان و سخت کوشی دلسوزان، و یا شاید در لابلای «خاطرات» اعتراف گونه یکی از «خواص» بتوان روزی جزئیات بیشتری در مورد داستان غم انگیز اینهمه افرادی دانست که در طی سالها قربانی سیاستهای چندین لایه و تو در توی مصاف قدرتمندان صحنه حکومتی ایران با خود و یا با دیگران شده اند.
0 نظرات:
ارسال یک نظر