قصدم ترساندن بیشتر کسی نیست، ولی سناریوهای غریبی به ذهنم آمده که گفتم اینجا هم بنویسم. اگر خوش شانس باشیم که چند هفته دیگر دوباره اینها را میخوانیم و باهم میخندیم، ولی اگر بد شانس باشیم . . .
امروز(پنج شنبه سی آوریل) یک ایمیلی پخش شد که دانشکده دندانپزشکی و کلینیک دندانپزشکی هاروارد تعطیل شده چون یکی دوتا مورد مشکوک به آنفلوانزای خوکی پیدا شده. بقیه دانشکده پزشکی فعلا بازه، تا ببینیم [هنوز پنج دقیقه از نوشتن این جمله آخری نگذشته بود که الان یک ایمیل تازه به دستم رسید، تمام کلاسهای دانشکده پزشکی و فعالیتهای کلینیکی دانشجوها در بیمارستانهای مربوط به هاروارد هم فردا تعطیل شده اند، گرچه ظاهرا مورد جدیدی غیر از همون موارد مربوط به دندانپزشکی دیده نشده هنوز (الان جمعه هست که این رو اضافه میکنم، امروز ایمیل جدیدی فرستاده شد که اعلام میکرد نه نفر از دانشجو های دانشکده دندانپزشکی علائم آنفلوآنزا داشته اند، و قرار این شده که فعالیت های آموزشی و کلینیکی دانشکده های پزشکی و دندانپزشکی و کلا مجموعه پزشکی خیابان لانگ وود حد اقل تا ششم مه تعطیل بمونه)]. البته اینکه دانشکده پزشکی هاروارد اعلام تعطیل شدن کنه هم روی روحیه مردم تاثیر زیادی خواهد گذاشت، چون به هر حال در نظر اونها اگر هاروارد اینقدر مسئله رو جدی گرفته پس حتما یک خبرهای وخیمی باید باشه.
در هر حال مسئله ای که برای من کمی حل نشده مونده اینه که اولا این چه ویروس عجیب و غریبی هست که یکدفعه سر از مکزیک در آورده، و ثانیا چرا توی مکزیک اینقدر آدم کشته ولی اینجا لااقل هنوز چنان کشتاری نکرده. خوب به هر حال نظریه ها زیادند، بخصوص در مورد سئوال دومی، و من هم قصد ورود به جزئیات ندارم، ولی قسمت اول سئوال همینطور توی ذهنم میچرخه.
ببین، مسئله به این شکله: این ویروسی که توی مکزیکو سیتی به راه افتاده (که اسم رسمیش هست «H1N1 2009»)، اولا که یک موجود شتر گاو پلنگ غریبی هست، یعنی یکجور ویروس ترکیبی که ساختار ژنتیکیش شامل قسمتهای انسانی، پرنده ای، و خوکی هست. خوب، حالا این قسمتش شاید قابل توضیح باشه. ولی همون قسمت معروف «خوکیش» هم باز یک ترکیب عجیب و غریب تری داره که در حال حاضر توضیحش راحت نیست اصلا. مسئله اینه که این ویروس از ژنهای متعلق به دوتا گروه خوکهای کاملا مجزا از هم تشکیل شده: یک گروه مربوط به خوکهای ساکن امریکای شمالیه، یک گروه دیگه اش متعلق به خوکهای اروپای شرقی و اسیای مرکزی، و اینکه چطور این دو گروه ژنتیکی که هیچ ارتباطی با هم ندارند (چه در بازار چه در آزمایشگاه) با هم سر از قالب این ویروس در آورده اند را فعلا فقط خدا میداند -و جدا هم امیدواریم فقط او بداند، چرا که در غیر اینصورت معنیش این خواهد بود که این ویروس به نحو طبیعی به وجود نیامده است و به عبارت دیگر، ممکن است «دست ساز» باشد.
در ضمن یک نکته دیگری که شاید این داستان را باز هم کمی عجیب تر کرده اینست که لااقل تا این لحظه هیچ خوکی که حامل این ویروس باشه پیدا نشده است. به عبارت دیگر، این جناب ویروس خوکی تا الان فقط در انسانها دیده شده است، گرچه این نکته چندان قابل اتکائی نیست، چرا که این ویروس تازه کشف شده و هنوز فرصت زیادی نشده است که خوکها را در سطح وسیعی مورد آزمایش و جستجو برای این نوع ویروس قرار بدهند.
در هر حال اگرچه من اینها را دارم مینویسم چون ذهنم را مشغول کرده، ولی در عین حال نگرانم که این صحبت های من با رویا پردازی های اهالی توطئه عوضی گرفته بشه، یا از اونهم بدتر، خوراکی بشه برای کابوس پردازی های تئوریست های توطئه. اما از طرف دیگه اهالی تئوری توطئه احتیاجی به من و این دوکلمه حرف من ندارند برای الهام گرفتن، و خواه نا خواه کار خودشان را خواهند کرد، پس شاید احتیاجی نیست نگران آن مورد باشم ، بلکه باید بیشتر نگران آبروی خودم باشد که فردا که معلوم شد این ویروس کاملا طبیعی و با دوتا موتاسیون معمولی به وجود آمده با این تصمیم سخت روبرو خواهم بود که این پست را پاکش کنم یا با شهامت تمام ولش کنم بماند !
2 نظرات:
خيلي راحت ممكنه ويروس در بدن خوكي جهش يافته باشد كه چند رگه بوده يعني ژن چند نوع خوك را در بدن خود داشته است ، از اين جور كارها كه زياد در دامداري ها مي كنند يعني چند نوع مختلف را براي محصول بهتر مثلا گوشت با هم آميزش مي دهند .
خيلي راحت ممكنه ويروس در بدن خوكي جهش يافته باشد كه چند رگه بوده از نظر شما متشکرم، دوست ناشناس. البته کاملا حق دارید، امکان اینکه ویروس یک محصول طبیعی باشد بسیار زیاد است. مثلا سناریوئی که محققین در حال حاضر در نظر دارند این است که یک خوک به طور همزمان توسط ویروس خوکی رگه امریکای شمالی و ویروس خوکی رگه اروپای شرقی آلوده شده باشد و این همزمانی حضور دو رگه ویروس به اختلاط ژنتیکی آنها انجامیده باشد.
ارسال یک نظر