این مطلب در سایت خودنویس منتشر شده استدر روزهای اخیر دو بحث به شکل مکرر و گسترده ای در میان مخالفان جمهوری اسلامی مطرح بوده است: بحث اول اینکه گروههای مخالف جمهوری اسلامی چرا اینقدر در پیدا کردن یک دیدگاه یا استراتژی مشترک مشکل دارند و چه خواسته
های مشترکی را میتوان پیدا کرد که همه مخالفان جمهوری اسلامی بر سر آن قادر به توافق باشند،
و بحث دیگر اینکه با اصلاح طلبان و جهیدن مکرر آنها از این طرف به آن طرف «جوی خونی» که به قول بابک داد بین مردم و رژیم کشیده شده چه باید کرد.
قصد ورود به یک بحث طولانی ندارم، اما میخواهم این را مطرح کنم که به نظرم میرسد این دو مسئله غامض در یک نکته یا نقطه به هم میرسند، و اتفاقا آن نکته ای است که میتواند عملا نقطه شروعی بشود برای حل کردن نهائی این هردو مشکل، چرا که همان نقطه در واقع پاشنه آشیل یا چشم اسفندیار جمهوری اسلامی هم هست، و آن نقطه «انتخابات» است.
بگذارید سریع و ساده بگویم: من از تمام هموطنان مخالف با جمهوری اسلامی دعوت میکنم که هرچه سریعتر و هرچه گسترده تر و با قاطعیت هرچه بیشتر در نقطه ای به نام «نه به شرکت در انتخابات در جمهوری اسلامی» گرد هم آییم، چرا که این نقطه هدیه کمیابی است که وضعیت خاص تاریخی امروز کشورمان در اختیارمان قرار داده است، و شانسی مهم برای آغاز یک همگرایی ملی که نباید از دستش داد. امروز هیچکس نمیتواند ادعای مخالفت با جمهوری اسلامی و جنایات آن داشته باشد و در عین حال از شرکت در انتخابات دفاع کند، تا حدی که حتی اصلاح طلبانی که همیشه به صراحت اعلام کرده اند میخواهند در چارچوب قانون اساسی و ولایت فقیه فعالیت کنند هم برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی دیگر قادر نیستند از شرکت در انتخابات دفاع کنند، کما اینکه خاتمی هم مجبور شد تحت فشار افکار عمومی حرفهای خودش را پس بگیرد.
«جمهوری اسلامی» به واسطه التقاطی بودن دیدگاه بنیانگذارش، روح الله خمینی، سیستمی است که اصولا در طی زمان پایدار (sustainable) نمیتواند باشد، چرا که سرشت آن جمع اضداد است. جمهوری اسلامی در واقع از لحاظ تاریخی تنها یک میدان جنگ است که در آن از یک سو پدر سالاری/ولایت فقیه و از سوی دیگر مردم سالاری/جمهوریت به مصاف هم آمده اند، و در نهایت هم تنها یکی از این دو از این میدان زنده خارج خواهد شد -و همه میدانیم کدام. اما برای عقب انداختن آن یوم الحساب نهایی، جمهوری اسلامی عمیقا نیازمند است که این هردو ماسک (جمهوری و ولایی) را به طور همزمان بر صورت داشته باشد. روزی که مردم بتوانند در یک حرکت گسترده انتخابات را با وضوح و قدرت تحریم کنند، آن روز جمهوری اسلامی یکی از دو ماسکش را از دست میدهد، دیگر قادر به ادامه حیات با معادله و هویت سابق خود نخواهد بود، و مجبور خواهد شد تنها یکی از آن دو ماسک ، یعنی حکومت ولایی را، بدون زوائد و مخلفات بر چهره نگه دارد. آن روز موجود غریب الخلقه ای که به نام «جمهوری اسلامی» شناخته ایم خواهد مرد، و دیکتاتوری ولایی ناب هم بدون شک عمر بسیار کوتاهی خواهد داشت.
حرفم را خلاصه کنم، از طریق ایجاد، تبلیغ و شرکت در یک کمپین گسترده تحت عنوان تحریم انتخابات سه بُعد بسیار مفید، عملی و پراهمیت را میتوانیم به واقعیت بپیوندانیم:
- چنین حرکتی به عنوان محوری پر ثبات و قابل قبول برای متحد کردن مخالفان رژیم عمل خواهد کرد
- چنین حرکتی اصلاح طلبان را مجبور به انتخاب «طرف» و احتمالا همراهی با مردم خواهد کرد
- چنین حرکتی سیستم متناقض و ناپایدار «جمهوری ولایی» کنونی را به پایان طبیعی عمر خود خواهد رسانید و زمینه لازم برای تولد یک سیستم سیاسی سالم و پایدار ایرانی را ایجاد خواهد کرد.
0 نظرات:
ارسال یک نظر