حدود یکسال و چند ماه پیش، یعنی دهم اکتبر 2009، متنی نوشتم که البته آن روزها تاثیر عمیقی بر مسئولان بالاترین گذاشت به طوری که حساب کاربری مرا به همان دلیل تعطیل کردند (و دوستانی که کمی بیشتر در بالاترین بوده اند خوب میدانند که آن روزها بستن حساب کاربری مثل الان چیز پیش پا افتاده ای نبود). آن روزها با اعتراض دوستان کاربر حساب من بعد از دو سه روز باز شد و آن قضیه هم گذشت و تمام شد. اما در طی وقایع چند روز گذشته برایم روشن شد که ظاهرا ناراحتی ناشی از آن متن آنچنان عمیق بوده که با گذشت یک سال و چند ماه نه تنها رفع نشده است، بلکه تازه امروز از یک طرف آن متن و موضوع یکبار دیگر به عنوان دلیلی برای بسته شدن حساب من در جریان کودتای اخیر مورد استناد آقای یحیی نژاد و همکارانش قرار گرفته است (مثلا اینجا)، و حتی از آن هم بدتر، طی همین چند روز گذشته اصولا کل وبلاگ بنده را به لقب زیبا و تخصصی «وبلاگ متوهم» مفتخر کرده اند، و بالاترین فرستادن مطلب از آن را رسما «غیر مجاز» اعلام کرده است و دوستانی که میخواهند لینکی از این وبلاگ بدهند با این پیغام روبرو میشوند: «ارسال لینک از سایت مورد نظر شما به دلیل وبلاگ متوهم در سایت بالاترین مجاز نیست»!
اما جالبتر (که چه عرض کنم، باید بگویم غم انگیزتر) از کار مدیران بالاترین صحبتهائی است که هوادارانشان اینجا و آنجا کرده اند و میکنند که طبعا بعضی از آن به گوش خودم هم رسیده، صحبتهائی که عموما دور دو کلمه «متوهم» و «جنجال بر انگیز» (مثلا اینجا) و حتی تعلق داشتن من به ارتش سایبری سپاه (مثلا اینجا) میچرخند، یعنی همان دو مفهومی که مسئولان بالاترین نسبت به شخص من و محتویات وبلاگ من استفاده کرده اند و در زبانها انداخته اند.
از جنبه های غیر اخلاقی این روش تخریب شخصیت که انجام آن توسط مسئولان رسمی یک سایت رسانه ای غیر قابل قبول (و احتمالا قابل پیگیری قانونی) است که بگذریم، اولین سئوالی که به ذهن میرسد این است که مگر آن متنی که نوشته بودم چه بوده که تاثیرش اینقدر ماندگار شده؟ این سئوال طبیعی، و از طرف دیگر دیدن اینکه برخی دوستان بدون اینکه اصل متن را خوانده یا حتی دیده باشند به همین سادگی با جریان تخریب من همراه شده اند و مرا با لقبهای توهین آمیز کوچک و بزرگی خطاب کرده اند موجب شد به این نتیجه برسم که شاید تنها راه جلوگیری از این روند زشت این باشد که یک بار دیگر آن مقاله را بیرون بکشم و در معرض توجه دوستان بگذارم تا لااقل اگر هم میخواهند اعتراضی یا انتقادی بکنند این کار را آگاهانه و منطبق با واقعیت انجام دهند، که اتفاقا خیلی هم خوشحال و ممنون خواهم شد از شنیدن آن نوع انتقاد و نظرات.
به هر حال، دوستانی که میخواهند اصل کامل مقاله را بخوانند، میتوانند آن را در این صفحه پیدا کنند:
http://culturallogic.blogspot.com/2009/10/blog-post_10.html
اما چون متن کمی طولانی است و خوب برخی دوستان ممکن است حوصله خواندن کاملش را نداشته باشند، اجازه بدهید تا همینجا قسمتهائی از آن که اغلب در رسانه های دیگر نقل شده اند و موجب خشم مسئولان بالاترین را فراهم کرده اند را برای اطلاع دوستان نقل کنم. اجازه بدهید این مقدمه را هم شرح بدهم که رجوع این مقاله به برخی تصمیمهای عجیب مدیران در رابطه با تصمیم ناگهانی آنان بود که در اوج جهش و هیجانهای جنبش سبز به نحو غافلگیرانه ای، و به رغم اعتراضات کاربران، اعلام کردند حد نصاب های بخشها را عوض کرده اند به نحوی که در عرض یک روز صفحه اول سایت که طبیعتا پر بود از لینکهای خبری و سیاسی و اجتماعی ناگهان پر شد از لینکهای سرگرمی و ورزشی و (شبه)علمی. توجیهی هم که آقای یحیی نژاد ارائه دادند این بود که در وضع حاضر کاربرانی که علائق ورزشی و علمی دارند از مراجعه به سایت لذت نمیبرند و باید کاری کرد که لینکهای داغ به اندازه کافی از بخشهای مهجور ورزش و ادبیات و علم و تکنولوژی نماینده داشته باشد وگرنه سایت مشتری از دست میدهد! متوجه عرائض بنده هستید؟ یعنی درست در اوج بحبوحه و روزهای شوق و حرارت جنبش سبز، ایشان اعلام کردند که میخواهند جلوی لینکهای سیاسی و اجتماعی را بگیرند و لینکهای ورزشی و سرگرمی را بیشتر کنند! بگذریم به هر حال من متن را ارائه میکنم خدمتتان و قضاوت را به خود شما میسپارم. نوشته بودم:
آیا بالاترین به تسخیر سپاه در آمده است؟
رفتارها و تصمیمات اخیر مدیران بالاترین در حد حیرت آور و غیر قابل توضیحی عجیب و در خلاف جهت طبیعی رفتارهای گذشته و روح وجودی سایت بالاترین بوده اند.
آنچه واقعیت این رفتارها را حیرت آور تر میکند این است که مجموعه این تصمیمها در جهتی صورت گرفته که برآیندشان تطابق کامل با خواستها و منافع صاحبان کودتا در ایران داشته است.
اجازه بدهید این را همینجا روشن کنم که حتی خیال اینکه مدیران وصاحبان بالاترین به دلخواه و تمایل قلبی خود حرکت در چنین جهتی را برگزیده باشند از نظر من مردود و غیر قابل باور است.
از طرف دیگر اما، واقعیت آنچه که در چند ماه اخیر، یعنی درست در بحبوحه مبارزات ملی بر علیه کودتاگران، بر سر سایت و قوانین بالاترین آمده است نیز سنگین تر و واضح تر از آنست که بتوان نادیده گرفت. علاوه بر وضوح کافی نوع تغییرات اخیر در قوانین حد نصاب برای داغ شدن لینکها (که لینکهای غیر احساساتی با محتوای اجتماعی و سیاسی را در وضعیت بسیار مشکلی قرار داده است)، حتی یک نگاه کوچک به تعدد و وفور لینکهای سرگرمی و شبه-علمی و شبه-فرهنگی که صفحات داغ بالاترین را پر کرده اند به سرعت مشخص میکند که وزن سیاسی و اجتماعی بالاترین، بخصوص حضور لینکهای مفید و تحلیلی در مورد مسائل مربوط به کودتای اخیر و جنبش مردمی بر علیه آن، در بسیاری از ساعتهای شبانه روز به نحو بسیار محسوسی و نگران کننده ای سبک و کمرنگ شده است.
جزئیات، ابعاد و تاثیرات عملی این تغییرات توسط تعداد زیادی از لینکها و کامنتها از طرف اعضای قدیمی و دلسوز مطرح شده اند، لینکها و کامنتهائی که اغلب بسیار پر طرفدار نیز بوده اند، بنا بر این اینجا نیازی به تکرار ان نمیبینم. اما نکته ای که میخواستم مطرح کنم بیشتر در رابطه با توازی عجیب این تصمیمات با برخی از آخرین تحولات استراتژیک است که توسط کودتاگران، بخصوص ارگان رسمی آنان، یعنی سپاه پاسداران، انجام گرفته است.
[. . . . ]
در واقع وجود برنامه استراتژیک «جنگ نرم» را مدتهاست که میتوان در طرز برخورد کودتاگران با رسانه های عمومی نیز مشاهده کرد، به نحوی که به جای برخورد «سخت» که همان بستن و تعلیق و زندان کردن و غیره باشد، چندی است بیشتر به روشهای «نرم» روی آورده اند، که عبارت باشد از یکطرف تحت فشار گذاشتن رسانه ها از طرق «خاموش» و غیر عمومی، در حالیکه در معرض عموم بنا را بر تظاهر به دوری از برخورد های خشونت آمیز با رسانه ها گذاشته اند؛ و از طرف دیگر اجرای یک موج گسترده «فعالیت و ضد فعالیت» رسانه ای، که در عمل نه تنها از «فیلتریسم» گسترده و یا تروریسم سایبری و نابود کردن سایتهای مولد فکر و خبر رسان و ایجاد انواع و اقسام سایتهای خبررسانی کودتاگرا، بلکه تا ایجاد انواع و اقسام سایتهای زرد و سرگرم کننده، سایتهای اطلاعاتی/تخریبی همچون گرداب و غیره، سایتهای دروغ گستری در پوست سایتهای متعلق به جنبش سبز، اجرای عملیات روانی از طریق تزریق گستردهٔ عوامل نفوذی در فرومها و سایتهای مختلف اجتماعی نیز پیش رفته است. و البته در این میان یکی از بزرگترین قدمهائی که در جهت تسلط کامل بر فضای اطلاعاتی و رسانه ای الکترونیکی توسط سپاه برداشته شده، یعنی تصاحب شرکت مخابرات را نباید فراموش کرد.
بنا بر این نکتهٔ اول بحث من به وضوح مشخص است، و آن اینکه سپاه پاسداران با تشخیص صحیح این امر که اطلاعات و اطلاع رسانی پاشنه آشیل حکومت کودتا و دلیل اصلی عدم تثبیت دولت کودتا بوده است ، در عرض چند ماهه اخیر قدمهای بسیار حساب شده، عمیق و موفقی در جهت تسخیر و تسلط کامل بر فضای اطلاعاتی، خبری و رسانه ای ایرانی برداشته است.
اما نکته دوم هم شاید حد اقل برای کاربران و آشنایان با سایت بالاترین در سادگی و وضوح دست کمی از نکته اول نداشته باشد، و آن اینکه سایت بالاترین را میتوان یک از موفق ترین و موثر ترین ابزارهای اطلاع رسانی، اندیشه گستری، و رسانه ای دانست که در دسترس جنبش سبز بوده است، و به این دلیل میتوان بدون شک و تردیدی چنین نتیجه گرفت که سپاه پاسداران در طرح عملیاتی خود برای تسلط پیدا کردن بر فضای اطلاعاتی و رسانه ای، کنترل محتوای سایت بالاترین را در میان اولویتهای بسیار بالا قرار داده بوده است. هنوز مدت زیادی از حمله بسیار جدی با ابعاد حیرت انگیز که سپاه پاسداران بر سایت بالاترین اجرا کرد نگذشته است، حمله ای که دارای چنان زمینه اطلاعاتی و طراحی پیچیده و چندین جانبه بود که تنها از عهده یک گروه دارای پشتیبانی و امکانات دولتی بر میآمد و نه تنها تمام اطلاعات کاربری را به سرقت برد، بلکه تمام فعالیتهای سایت را برای مدتی طولانی ساقط کرد.
پس بیائید این دو نکتهٔ بسیار مهم و قابل توجه، اما در عین حال ساده و ابتدائی را کنار هم بگذاریم: سپاه در حال به کار گرفتن از تمام امکانات گسترده دولتی ، اقتصادی، تاکتیکی و تکنولوژیکی خود برای تسلط کامل بر فضای اطلاعاتی، خبری و رسانه ای دیجیتال ایران است، و سایت بالاترین یکی از موثر ترین ابزار اطلاعاتی، خبری و رسانه ای مخالفان کودتا است.
اگر چیزی در این داستان حیرت انگیز باشد، آن این است که چرا سایت بالاترین هنوز ظاهرا سر پاست و کار میکند؟ و دقیقا همینجاست که از میان جوابهای مختلف، یک امکان دلهره انگیز نظر را جلب میکند، و آن این احتمال است که در راستای استراتژی جنگ «نرم»، سپاه از راههائی مؤثر تر ازمقابله مستقیم و خشونت آمیز از قبیل هک کردن و تخریب و تلاش برای بستن سایت بالاترین استفاده کرده باشد، یعنی استحالهٔ آرام سایت و تبدیل گام به گام آن از یک رسانه مقاومت به یک رسانهٔ خنثی از طریق دخالت «غیر محسوس» و «غیر مستقیم».
روشهای بی شماری برای چنین استحاله ای وجود دارد، آنهم برای سازمانی با عرض و طول سپاه که امکانات مالی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی را در اختیار خود دارد. مثلا تعداد بسیار زیاد «کاربرانی» که در واقع سربازان یا کارگران گمنام امام زمان هستند. یا کمی ماجراجویانه ترش، این تئوری توطئه که سپاه پاسداران و مجموعه اطلاعاتیش با پیدا کردن روشهای موثری همچون تهدید، تطمیع، ارعاب و به گروگان گرفتن منافع، علائق، خانواده، یا آیندهٔ صاحبان و مدیران سایت آنان را «قانع» کرده باشند تا خطوط ترسیم شده ای را دنبال کنند که در نهایت بدون نابود کردن و تخریب ظاهری سایت بالاترین، آن را عملا به یک سایت بی خطر تبدیل گرداند. به عبارت دیگر، وضعیتی را مجسم کنید که به قول مارلون براندو در فیلم پدرخوانده، سربازان نرم سپاه به مدیران سایت یک پیشنهادی داده باشند که نتوانند به آن نه بگویند!
در هر حال قصد من این نیست که بگویم میدانم یا حدس میزنم واقعا چه اتفاقی افتاده است. هرچه باشد یکی از مشخصه های اینطور استراتژی ها این است که از یک طرف به راحتی قابل اثبات یا رد گیری نیستند، و از طرف دیگر قربانیانش هم معمولا در وضعیتی قرار میگیرند که یا آگاهی از آنچه هست ندارند، و یا جرات گفتنش را، چون اگر هر کدام را داشته باشند دلیلی نمیماند که بخواهند با دشمنان خودشان همکاری کنند. بنا بر این، اگرچه واضح است که در غیاب مدارک و شواهد «سخت» وجود سناریوئی که اینجا اشاره شده یا هرگونه سناریوهای مشابهی تنها محدود به حدس و گمانه زنی خواهد ماند، اما در عین حال اگر چنین سناریوهائی واقعیت داشته باشد چند نکته را میتوان از قبل پیشگوئی کرد، مثلا این که مدیران سایت بی شک و با تمام توانشان وجود چنین وضعی را تکذیب کنند، که طبیعتا قابل پیشگوئی است، یا اینکه به مرور زمان سیاق کلی سایت بیشتر و بیشتر در جهتی که در طی یکی دو ماه گذشته مشاهده کرده ایم، یعنی در جهت جلوگیری از انتشار و گردش آسان و گسترده اطلاعات و اخبار اجتماعی و سیاسی پیش برود.
اما به هر رو در شرایط حساس کشورمان، آنچه اهمیت فراوان دارد اینست که یک نکته بسیار اساسی در میدان جنگ نرم را در خاطر داشته باشیم و آن این است که به دلیل عدم استفاده از ابزارهای سخت و خشن برای کنترل، این موضوع واضح میماند که قدرت واقعی در اذهان مردم است. اهمیت عملی و کاربردی این نکته در این است که ما کاربران را قادر میسازد تا با استفاده صحیح از آگاهی رسانی و فعالیت موثر و حساب شده، در دراز مدت این نقشه کودتاگران را حتی بدون همکاری و همراهی مدیران سایت نیز نقش بر آب کنیم.
به عبارت دیگر، تا زمانی که حقیقت با ماست، قدرت نهائی در دنیای خبری و رسانه ای نیز در دست ما خواهد ماند، و تا زمانی که سایت بالاترین تخریب و تعطیل نشده باشد هنوز قادر خواهیم بود با فعالیت مثبت و سازنده، با خبر رسانی، با تولید و انتشار اندیشه و با شکستن خطوط قرمز در هر قدم، گام به گام کودتاگران را در دایره محدود ایدئولوژیک خودشان حبس و محدود کنیم و به بیدار کردن و روشنگری در میان مردم ایران ادامه دهیم، با آگاهی کامل از این واقعیت که تا وزش باد صبحگاهی و از پا افتادن این مترسک های تاریکی چندی بیش نمانده است.
21 نظرات:
اینها همش یک سرش به آقای عبادی و اون نامه اش به مهدی ختم میشه و به جوش آوردن علیرضا و ... این آقای عبادی که به نظر من شخصیت مازوخیستی داره یعنی دوست داره دیگران ازش متنفر باشن شما ببین این آدم بعد از لینک آرامش در بالاترین اومد کلی جانماز آب کشید که من آدم درستی هستم و به کسی ایمیل فحش نفرستادم و اینها این لینک رو هم برید ببینید تا با ماهیت این آدم که مهدی رو به این راه کشوند آشنا بشین.
http://balatarin.com/permlink/2009/3/22/1546576
علیرضا هم که از اول ادعایی نداشت حالا ساکت شده
دوست گرامی ممنون میشم اگر کمی بیشتر توضیح بدهید چون من درست متوجه ارتباط نامه ای که فرمودید و یا علیرضا رضائی با موضوع این مطلب نمیشوم.
من عرضم این بود که این اتفاقی که دیدید احتمالا بیشتر ناشی از شکایت نامه ی آقای عبادی بود و تحریک دوستان آقا مهدی حالا جزئیات چی بود بالاخره یک روزی می فهمیم.سپ.اه اصلا قدرت بالقوه این جور برخوردها و نفوذها رو نداره. آقا من سربسته به شما بگم اینها ادعا می کنند اصلا و ابدا در توانشون نیست نرم افزاری برخورد کنند من به شما قول می دهم نود درصد چیزهایی که تا به حال از اینها دیدید یا میشنوید فقط در مقوله مهندسی اجتماعی هستش. کاری که نه کد نویسی میخواهد نه ربطی به دنیای مجازی دارد.از اون گرداب مسخره تا بلاگ های ارزشی.توان تخصصی شون هم پایینه وقتی حتا نمی تونن فی.لتری.نگ رو بدون کمک دیگران راه بیندازن وقتی نمی تونن یک پورتال درست درمون ایجاد کنن حتا نمی تونن یک جستجوگر متناسب با اهدافشون ایجاد کنن شما تو این موضوع شک نکنین.متخصصین هکشون هم باور کنید باور کنید کمترین اطلاعی از هک ندارن چون اینها نه توان فکری دارن نه منابع انسانی متخصص.در مورد آقا مهدی هم مطمئن باشین یا مسئله خانوادگی درمیان هست یا مساله مالی.
در آخر هم فراموش نکنیم صدهزارتا بلاگ نویس متعهد هم عضو ار.تش سایبری باشن وقتی توان تولید محتوا نباشه هیچ دفاع نرمی هم درکارنخواهد بود.
صادق جان
ما اعدامیان بالاترین، شروع کننده موجی نوین در تاریخ ایران هستیم.. مطمئن باش
ما داریم تجربیاتمون رو یاد می گیریم که فراموش نکنیم
بالاترین یعنی اصلاح طلب ها.. به نظر من ما نیاز داریم که گروهی جدید و کاملا مستقل از گروه های سیاسی ایجاد کنیم که هدفش آزادی بیان و سکولاریزم و دیگر اصول اولیه مردم سالاری رو ائتلاف کنیم و از زیر ننگ اصلاح طلب ها که حتی اگه به حکومت برسن عاقبتی مثل بالاترین در انتظارمونه ایجاد کنیم ...
به نظر من عین جنبش سبز که در زمان انتخابات شروع شد .. این حرکت هر چند بین شاید 1000 نفر آدم شروع شده ، ولی این هزار نفر ( یا بیشتر) تفکری هست که نسل آزادیخواه ایرانی رو نمایندگی می کنه
ما نباید بزاریم هم روتو دنیای مجازی گم کنیم
بهتره گروهی بشیم که از کار هم مطلع باشیم و ترجیحا متمرکز کار کنیم
اینو ببینید
http://mofidtarin.com/
متوهم کسیست که کودتای ننگین ملا مهدی پولدوست نژاد را دیده باشد و باز هم از او طرفداری کند .
بالاترین به قشر خاصی از مذهبیون فروخته شده است(سپاه یا اصلاح طلبها) و در این امر ابدا شکی وجود ندارد. تمام کارهای یحیی نژاد در جهت تقویت آخوندها و نابود کردن مبارزان علیه جمهوری اسلامی بود.
پولی که یحیی نژاد دریافت کرده است آنقدر زیاد بوده که به این آبروریزی شرم آور بیرزد
من عرضم این بود که این اتفاقی که دیدید احتمالا بیشتر ناشی از شکایت نامه ی آقای عبادی بود و تحریک دوستان آقا مهدی حالا جزئیات چی بود بالاخره یک روزی می فهمیم
-----------------
-----------------
آقای عبادی دیگه کدوم خریه عزیزم؟ اینها یم برنامه ریز مدون داشتند که با افراد فهمیده و آگاه بالاترین تسویه حساب کنند.
کسایی که با وجود اینکه میدونن اگه لینک بزنن و باز بگن که حسابشون بسته بشه
هیچ فرقی با کسی که به خودش بمب می بنده و میکشه خودش نداره.
دقیقا همون خط فکریه
و تاسف باره کسایی که ادعای روشنفکر بودن دارن چنین اشتباهی بکنن.
با کنار کشیدن،خودتون و یک جمع بزرگی رو از وجود خودتون محروم می کنید.
سلام به نظر من اینکه بگوییم بالاترین در کنترل سپاه یا وزارت اطلات جمهوری اسلامی قرار گرفته است، حرف صحیحی نیست و بیشتر یک حدس و گمان خام است. دلیل آن هم این است که بعد بیش از ۱ سال از انتشار متن شما هنوز هم لینکهای ضد حکومتی به بالاترین ارسال شده و با امتیازهای بالا داغ میشوند بدون اینکه حذف شوند. به نظر من دلیل رفتار مدیران بالاترین خیلی روشن و قابل درک است. همانطور که خودشان هم در موارد متعددی گفته اند آنها این سایت را به شکل یک بنگاه تجاری میبینند و حداکثر تلاش خود را میکنند تا بازدیدکننده بیشتری به دست آورند. تلاش برای دیده شدن بیشتر لینکهای هنری، علمی، ورزشی یا سرگرمی از طریق افزایش حد نصاب داغ شدن لینکهای اجتماعی و سیاسی، مخالفت با لینکهای توهین آمیز که مذهبی ها را از سایت فراری میدهد، حذف اعتبار منفی که در نتیجه امکان داغ شدن لینکهای مذهبی را نیز فراهم میکند، همه و همه نشان دهنده تلاش مستمر مدیران بالاترین برای یافتن روشهای مختلف برای افزایش تعداد بازدیدکننده و در نتیجه درآمد بیشتر میباشد. از آنجاییکه پس از مطرح کردن قصد خود مبنی بر ممنوع کردن لینکهای توهین آمیز مذهبی و نیز حذف آنها با واکنش مخالف شدید از سوی برخی از کاربران مواجه شدند چاره ای جز حذف آن کاربران معترض در برابر خود ندیدند.
http://balatarin.com/users/n1ma
http://balatarin.com/users/ramtinlike
ناشناس گفت...
کسایی که با وجود اینکه میدونن اگه لینک بزنن و باز بگن که حسابشون بسته بشه
هیچ فرقی با کسی که به خودش بمب می بنده و میکشه خودش نداره.
دقیقا همون خط فکریه
و تاسف باره کسایی که ادعای روشنفکر بودن دارن چنین اشتباهی بکنن.
با کنار کشیدن،خودتون و یک جمع بزرگی رو از وجود خودتون محروم می کنید.
=====================================
=====================================
کسانی که در مقابل بی عدالتی سکوت میکنند همانند خودفروختگانی هستند که تا خرخره در کثافت هستند
با سلام
خدمت آقای رحیمی بگم که به نظر من هفته ها صبر کردن در حال حاضر به دو دلیل کار درستی نیست. یکی اینکه دوستانی که پس از کودتای بالاترین بی خانمان شده اند نباید زیاد معطل بشن و دیگری اینکه ایران آبستن حوادث است. این حذف یارانه ها به احتمال خیلی زیاد واکنش مردم را به همراه خواهد داشت و ما بدون سایت کاملا منفعل خواهیم ماند
http://balatarin.com/users/azee
http://balatarin.com/users/istiqlal
کسایی که با وجود اینکه میدونن اگه لینک بزنن و باز بگن که حسابشون بسته بشه
هیچ فرقی با کسی که به خودش بمب می بنده و میکشه خودش نداره.
دقیقا همون خط فکریه
==================================
دقیقا همین تفکر امثال شماست که کار مملکت رو به اینجا رسونده. تاسف بارتر اینکه بعضی ها توبه نامه نوشتند!
صادق جان، لینکهای شما در بالاترین همیشه بیشترین کامنتها را به خودش اختصاص میداد. مطمئن هستم که همون حال و هوا اینجا برقرار خواهد شد. شما دوستداران زیادی دارید که بزودی همشون اینجا جمع خواهند شد. راستی آیا امکان این هست که برای وبلاگتون چت روم درست کنید و دوستان بتونند موضوعات مطرح شده در اینجا را به بحث بگذارند؟
برای شما آرزوی موفقیت میکنم و از همه زحمتهایی که برای تولید مطالب با محتوا در اینجا میکشید سپاسگزارم.
دوست شما،
ویرجینیا
http://balatarin.com/permlink/2010/12/24/2302595
پوستر های زیبا از رهبر معظم انقلاب، امام خامنه ای (مدظله العالی) با کیفیت بالا
این لینک توسط یک ساندیس خور فرستاده شده و جالبه که با 53 رای داغ هم شده.منفی ها هم بی اثره
عجب دوره شده
اين لينك به وضوح نشون ميده كه بالاترين به چه خاطر تغيير موضع داده و ميخاد از اين به بعد جاي چه كساني باشه ! حتي حاظر نيستم تاسف بخورم بحال بالاترين چون ديگه ارزشي براش قائل نيستم . اين شما و اين بالاترين با كاربران ذوب شده در ولايت ... ضمنا تبريك به مسئولينش كه تونستن با اين سرعت به آرزوشون برسن !
آیا امکان این هست که برای وبلاگتون چت روم درست کنید و دوستان بتونند موضوعات مطرح شده در اینجا را به بحث بگذارند؟
====================================
====================================
فکر خوبیه. میتونی از این سایت چت باکس بسازی و تو وبلاگ بزاری
http://www.shoutmix.com/main/
صادق خان با اینکه من چندماهی بیشتر از عضویتم نمگذشت ولی همواره ارادته خاصی به لینکاتون داشتم حتی قبله عضو شدن و یجورایی حال میکردم با لینکات
هرجا بری پشتتم به شخصه
ناشناس گفت... :
«کسایی که با وجود اینکه میدونن اگه لینک بزنن و باز بگن که حسابشون بسته بشه
هیچ فرقی با کسی که به خودش بمب می بنده و میکشه خودش نداره.
دقیقا همون خط فکریه
و تاسف باره کسایی که ادعای روشنفکر بودن دارن چنین اشتباهی بکنن.»
------------------------------
------------------------------
تاسف بار اینه که بیای "نوشتهء اعتراضی" نسبت به سانسور و دیکتاتوری رو با وقاحت و حماقت تمام، به بمب گذاری و ترور ارتباط بدی! خجالت آوره! آدم نمیدونه بخاطر چنین مقایسهء وقیحانه و مضحکی بخنده یا گریه کنه!
کسایی که برای مبارزه با جمهوری اسلامی تظاهرات میکنن، با علم به اینکه ممکنه کشته یا دستگیر بشن هم حتمآ خط فکری تروریستها و بمب گذارهای انتهاری رو دارن! آره؟!
از راه اندازی چت باکس بسیار ممنونم. امیدوارم بحث های جالبی در اینجا داشته باشیم.
ارسال یک نظر