وضعیتی که تعدادی از کاربران در بالاترین تحت عنوان مطالبه حقوق مدنی و خواستهای دموکراتیک به راه انداخته اند متاسفانه به تدریج از حوزه منطقی اینگونه مطالبات خارج شده است و به حیطهٔ تشنج سالاری و دنبال کردن خواستهای یک گروه خاص آنهم از طریق ایجاد شانتاژ و تحت فشار گذاشتن جامعه مجازی و مسئولان سایت وارد شده است.
بدون شک این موضوع شایسته تحلیل و نوشتن عمیقتر است، که امیدوارم به زودی ارائه گردد، اما با توجه به سری لینکهائی که اخیرا تحت عنوان تبلیغ و دعوت به تحریم بالاترین منتشر شده اند، احساس میکنم نیاز است تا لااقل این متن کوتاه حتی بدون ورود به جزئیات منتشر شود تا این واقعیت نیز در افکار عمومی جامعه مجازی مطرح گردد که جمعی از کاربران بالاترین از جمله خود من با این برخوردهای کور و غیر مدنی همراه نیستند و معتقدند تخریب ناشی از اینگونه رفتارها از فایده احتمالی آنها بسیار گسترده تر است.
این گونه رفتار و برخوردها با سایت بالاترین که محمل اصلی جنبش مردمی بوده است (و هست) بخصوص در این روزهائی که بچه های ایران با این شدت و صمیمیت در تلاش هستند تا با نزدیک شدن شانزدهم آذر نفسی هر چند کوچک اما گرم به جان جنبش مردمی بدمند بسیار عجیب تر و غیر قابل قبول تر مینماید. این گونه رفتارها نه تنها غیر عقلانی، غیر مدنی و غیر سازنده میباشند، بلکه در بدترین تحلیل حتی غیر ممکن نیست که اینها جزئی از روشهائی حساب شده و برنامه ریزی شده در جهت وارد کردن ضربه ای دیگر به جنبش مردمی و جلوگیری از ایجاد همبستگی دوباره بین همراهان جنبش سبز باشند --همان روشهای حساب شده ای که یکسال و نیم پس از آغاز جنبش سبز موفق شد با ایجاد چند دستگی و نفاق بین همراهان جنبش سبز رژیم جمهوری اسلامی را از سقوط حتمی که پیش رو داشت نجات بدهد.
همانطور که گفتم، این مسائل بدون شک نیاز به تحلیل و بررسی نزدیکتر دارند، که امیدوارم در متنهای بعدی خود من و نیز توسط کاربران دیگر مطرح شوند. اما متن حاضر را تنها از این جهت مینویسم که یاد آوری کنم که بسیاری از ما کاربران با طرح تحریم بالاترین در روزهای حاضر مخالف هستیم.
----------
پ.ن.: این متن اگرچه در آغاز به سرعت رای آورد، اما به زودی با ورود یک گروه خاص از کاربران در یک تصمیم گروهی به آن «حمله» شد و به این ترتیب در بالاترین فرصت «داغ شدن» یا رسیدن به صفحه اول نیافت، اما بحثهای زیادی در زیر آن انجام گرفت که در صورت علاقه میتوانید انها را در این صفحه تعقیب کنید.
بدون شک این موضوع شایسته تحلیل و نوشتن عمیقتر است، که امیدوارم به زودی ارائه گردد، اما با توجه به سری لینکهائی که اخیرا تحت عنوان تبلیغ و دعوت به تحریم بالاترین منتشر شده اند، احساس میکنم نیاز است تا لااقل این متن کوتاه حتی بدون ورود به جزئیات منتشر شود تا این واقعیت نیز در افکار عمومی جامعه مجازی مطرح گردد که جمعی از کاربران بالاترین از جمله خود من با این برخوردهای کور و غیر مدنی همراه نیستند و معتقدند تخریب ناشی از اینگونه رفتارها از فایده احتمالی آنها بسیار گسترده تر است.
این گونه رفتار و برخوردها با سایت بالاترین که محمل اصلی جنبش مردمی بوده است (و هست) بخصوص در این روزهائی که بچه های ایران با این شدت و صمیمیت در تلاش هستند تا با نزدیک شدن شانزدهم آذر نفسی هر چند کوچک اما گرم به جان جنبش مردمی بدمند بسیار عجیب تر و غیر قابل قبول تر مینماید. این گونه رفتارها نه تنها غیر عقلانی، غیر مدنی و غیر سازنده میباشند، بلکه در بدترین تحلیل حتی غیر ممکن نیست که اینها جزئی از روشهائی حساب شده و برنامه ریزی شده در جهت وارد کردن ضربه ای دیگر به جنبش مردمی و جلوگیری از ایجاد همبستگی دوباره بین همراهان جنبش سبز باشند --همان روشهای حساب شده ای که یکسال و نیم پس از آغاز جنبش سبز موفق شد با ایجاد چند دستگی و نفاق بین همراهان جنبش سبز رژیم جمهوری اسلامی را از سقوط حتمی که پیش رو داشت نجات بدهد.
همانطور که گفتم، این مسائل بدون شک نیاز به تحلیل و بررسی نزدیکتر دارند، که امیدوارم در متنهای بعدی خود من و نیز توسط کاربران دیگر مطرح شوند. اما متن حاضر را تنها از این جهت مینویسم که یاد آوری کنم که بسیاری از ما کاربران با طرح تحریم بالاترین در روزهای حاضر مخالف هستیم.
----------
پ.ن.: این متن اگرچه در آغاز به سرعت رای آورد، اما به زودی با ورود یک گروه خاص از کاربران در یک تصمیم گروهی به آن «حمله» شد و به این ترتیب در بالاترین فرصت «داغ شدن» یا رسیدن به صفحه اول نیافت، اما بحثهای زیادی در زیر آن انجام گرفت که در صورت علاقه میتوانید انها را در این صفحه تعقیب کنید.
7 نظرات:
پری صفاری
A Brave, Honorable Persian Woman, Pari Saffari, Speaks OUT about ISLAM
http://www.youtube.com/watch?v=Qb6o-alVP4o
دقیقاً با نظرت تون موافقم. من زیر یکی از لینکهای موجود در بالاترین نظرم رو گفتم که با همهء اینکه ضد اسلام و شاکی از تصمیم اخیر بالاترین هستم، اما معتقدم که طرف ما هم دیگه شور اش رو درآورده. این رفتار، بی شباهت به رفتار کفن پوشان قم نیست که سر هر مسئله، جار و جنجال راه می اندازند. به نظر من، گرچه تصمیم اخیر اشتباه بود، اما از اونجایی که مدیران سایت رو انسانهایی فهیم و فرهیخته میدونم، باید با حربهء «گفتگو» با این مسئله روبرو شد. قهر کردن و تحریم کردن و فحاشی روش کفن پوشان هست، نه ما سکولارها. هنوز دو هفته از تصمیم اخیر نگذشته. یک ماه فرصتی رو که مدیران درخواست کرده بودند، بهشون بدیم و بعد باز هم باهشون گفتگو کنیم.
من متاسفانه عضو بالاترین نیستم چون تا بحال کسی دعوتنامه برام نفرستاده ولی مدتهاست اونو مطالعه میکنم و معتقدم نباید با هر ناملایمت روزگار درختی رو که با خون دل کاشته ایم رها کنیم. باید با بحث و تبادل نظر و استدلال صحیح طرفمان را قانع کنیم و مهمتر از همه با رفتارمان!! این یک آزمون ساده برای وضعیتهایی است که در یک جامعه آزاد ممکن است رخ بدهد.اگر مثلا در یک انتخابات کاملا آزاد و قانونی دوستان مذهبی رای بیاورند و بخواهند در اداره مملکت بنا بر سلسقه خود عمل کنند آیا سپشما کشور رو ترک میکنید؟!!
رحیمی جان، اگه وقت داری این مطلب رو بخون و یه نظر مبسوط در موردش بده:
http://www.zamaaneh.com/zevenkoucheh/2010/11/post_8.html
ممنون.
خاک بر سر منو مملکتم که ورزش کاراش بی غیرتو تریاکی و۱۰۰۰ بی وجدان مثل محمد خوانی ورضا زاده است رسم رفاقت را از شهلا یاد می بایست گرفت یکی طلبت تا اسم مردی را از رو خودت برداری واسم خدارا به زبان کسیفت نیاری...
صادق عزیز، من گمنامیان هستم، خیلی مایل نیستم دیگر درباره بالاترین حتی حرف بزنم، اما به احترام خود شما، چند خطی می نویسم:
از نظر من ، دفاع از حرمت آزادی بیان و اعتراض به بی حرمتی به آزادی بیان، نه ساعت می شناسد و نه مکان و نه مصلحت !!
عزیز جان ،
الان شانزده آذر است، بعدش هم ۲۲ بهمن است و الی آخر !! پس کی باید اعتراض کرد ؟!
درباب احمقانه بودن این روش مدیریت بالاترین نیز بی تردید احمقانه بودنش واضح است،
می توانید برای دیدن نظر من به وبلاگ من مراجعه کنید:
چرا بالاترین را تحریم می کنیم؟ چون روش مدیریت بالاترین زشت است و به شعور کاربرانش توهین می کند:
http://gomnamian.blogspot.com/2010/11/blog-post_29.html
دوستان عزیز
همه صحبت بر سر رفتارهای تند،کور و آنارشیستی هست.کسی منکر حق شما و ما و همه کسانی که به هر دلیل -درست - فکر میکنند صحبت در مورد مذهب نباید در هیچ کجا تابو باشد نیست. من حتا منکر قید زمان هم هستم .
. اما این چه ربطی به تحریم و قهر دارد.؟احمقنه ترین و بی حاصل ترین روشی که در مبارزه وجود دارد؟ اما عقلانیت کجا رفته؟ مثلا ما میخواهیم خرد و عقلانیت را که گوهر بی قیمت هست فقط فریاد نزنیم و شعار ندهیم.باید به آن عمل کنیم و بارها و بارها تمرین کنیم .دموکراسی یعنی این .یعنی دیالوگ،یعنی تعامل، یعنی ارزش دادن به خرد جمعی . یعنی رای اکثریت پس از صحبت و تبادل آرا و بعد هم احترام و حفظ حقوق اقلیت .
متاسفانه اکثر ما این تجربه بارها ثابت شده که عاقبت چپ روی های کودکانه راست روی های خائنانه هست را زود فراموش میکنیم. خود من آدمی کاملا غیر مذهبی -از هر نوعش !- هستم .
ارسال یک نظر