۱۳۸۹ آذر ۱۰, چهارشنبه

خیلی دردم می آید. انگار خودم را اعدام کرده اند...


حرف امروزم از خودم نیست، یک کامنت دردآلود است که یک نفر زیر لینکی در مورد اعدام شدن شهلا جاهد و نقش زشتی که ناصر محمد خانی در آن بازی کرده گذاشته، اما آنقدر این کامنت قوی و گویاست که نتوانستم از کنارش بگذرم و با اجازه صاحبش میخواهم اینجا تکرار کنم آن را تا همه ببینند و بدانند که شاید شهلا جاهد قربانی «عدالت» اسلامی شده باشد و جانش را از دست داده باشد، و شاید ناصر محمد خانی هم نفس آسوده ای کشیده باشد و گفته باشد «خوشحالم که همه چیز به خوبی و خوشی تموم شد»، اما در دادگاه قضاوت مردم ایران این محمد خانی است که محکوم شده است، و در ذهن بی قصور تاریخ بی شک جای نقشهای مثبت و منفی متفاوت خواهند بود، شهلا به عنوان یک زن بی پناه و قربانی و محمد خانی و حکومت پدرسالار پشتیبانش به عنوان جانیان بی انسانیت و بی عشق در خاطره تاریخ خواهند ماند.

کامنت این بود:

من خیلی دردم می آید. انگار خودم را اعدام کرده اند.

انگار من بودم که با ناباوری به سوی چوبه دار می روم. و آن نا مرد، آن بی همه چیز، آن کثافتی که باعث مرگ دو انسان شد، هنوز زنده و راحت به دنیای کثیف خودش، به دنیای فوتبال کثیف بر می گردد.

من هم مثل شهلا نوجوان که بودم عاشق فوتبال بودم، از بین آنها مثل شهلا یکی را می پرستیدم، من هم در آرزوی دیدن او، داشتن او، یک امضای او می سوختم، و این شهلا بود که بین همه ما دخترانی که عاشق فوتبالیست های کثیف می شوند، فدا شد... می توانستم من باشم.. می توانستی تو باشی.

فقط کافیست خود را جای دختران نوجوانی بگذاری که در دهه 50 هیچ سرگرمی نداشتند، هیچ عشقی، هیچ سرگرمی ای... و آن زن فدای هوس شد... فدای هوس این مردانی که جز هوس خود چیزی نمی شناسند...

خدایا شکرت ، نه به خاطر اینکه شهلا مرد و ما زنده ایم -که با این مملکت زن کش، روزی هزار بار می میریم- بلکه به خاطر اینکه اسیر هوسهای کثیف آنها نشدم. اینکه در لب دره، سقوط نکردم... اینکه دچار "عدالت اسلامی" جمهوری اسلامی نشدم.

لعنت به تو جمهوری اسلامی. لعنت به تو اسلام، و لعنت به تو ناصر محمدخانی فوتبالیست جمهوری اسلامی...

-----
پ.ن.:‌ امروز، جمعه سوم دسامبر، برنامه پارازیت از تلویزیون صدای امریکا هم ناصر محمد خانی را به عنوان «شخصیت زشت هفته» انتخاب کرد، یکنفر هم کلیپش را روی یوتیوب گذاشته که خدمتتان نقل میکنم:





7 نظرات:

Anonymous گفت...

انتقام سکينه را از شهلا گرفتند

pooya گفت...

فقط يك سوال اگر جاي شهلا يك مرد بود باز هم اينا رو مينوشتين
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به نظر من ادام براي اون كم بود

Anonymous گفت...

tof br to ai hayvan mhamad ..marg bar kamenei kasif va eslam goh....

LibertYY گفت...

سلام دوست گرامی.
من لیبرتی هستم. کامنتی که با درد نوشته بودم، لاجرم بر جایی که باید زده و نشسته. ممنون از ابراز محبت شما.
من به راستی عاشق یک فوتبالیست بودم. به راستی ده سال از بهترین سالهای نوجوانی و جوانی ام را برای او هدر کردم. من صداقت دادم و رنج درو کردم. هیچکس اندازه من و امثال من نمی فهمد که چه رنجی دارد عاشق مردی باشی که هزاران نفر هوادار دارد و خود او تشنه ی کام گرفتن از هر چند تایی زن و دختر که بتواند! حتی اگر دختری باشد که نوجوانی، عشق ، باور و همه هستی خود را برای او فدا کرده باشد. برای همین دلم خیلی خیلی سوخت. می دانم اگر من هم در آن راه می ماندم، آن ابلیس با من همین می کرد که آقای محمدخانی با این زن کرد.از همین رو آن کامنت را نوشتم.

Anonymous گفت...

متاسفانه هر چه بیشتر نظرها را میخوانم بیشتر متاثر میشوم، انگار که همه ما به نوعی انسانیت را از یاد برده ایم. جریان ظاهرا از این قرار است که مردی هوسباز با همسر و فرزند با زنی که اگر کثیفتر از خودش نباشد، دست کمی از خودش ندارد مشغول خیانت به خانواده و همسرش بوده است. در این ضمن همسر این فرد به قتل رسیده و معلوم نیست که چه کسی وی را به قتل رسانده. شهلا زنی است که در موردش سوء ظن وجود دارد. اینکه شهلا بدون آنکه جرمش محرز شده باشد، و صرفا بر اساس اقاریری که با شکنجه از وی اخذ شده، اعدام شده است البته جای تاسف است. اصلا جنایت است. تا اینجای قضیه قابل فهم است. اما راجع به عشق و عاشقی این خانم (شهلا جاهد) چنان داد سخن میدهند که گویا داستان لیلی و مجنون، یا رومئو و ژولیت در قرن بیست و یکم زنده شده است. آخر کمی بخود بیاییم. یادمان نرود که این خانم در خیانت به همسر این فوتبالیست دست داشته. کدام عشق؟ اگر این آقای فوتبالیست هوسباز و کثیف است که این خانم هم دست کمی از وی ندارد. تا آنجا که من میفهمم، این خانم بدون کمترین احساس عذاب وجدان، با این فوتبالیست متاهل همبستر میشود. بعد هم لابد توقع داشته که این فرد همسر و فرزندش را ترک کند و با ایشان زندگی کند چرا که "این خانم عاشق این فوتبالیست قهرمان" است. من نمیفهمم که کسی که بدنبال رابطه میگردد که چرا باید به کسی امید ببندد که خود درگیر رابطه دیگری است؟ مگر مرد مجرد کم بود که این خانم با ایشان رابطه برقرار کند؟ مگر رابطه با یک خانم شوهردار قابل قبول است؟
حالا دلیل اینهمه عزاداری برای این خانم چیست؟ نه اینکه فکر کنید خدای نکرده به جریان ناقص و معیوب عدالت در ایران و دادگستری ان معترضند، خیر. تمام دلیلشان اینست که "این خانم عاشق آقا بوده است" . دلیلی از این بچه گانه تر هم هست؟ آیا میتوان اتومبیل کسی را برداشت چون "عاشق" ان اتومبیل هستیم؟ آیا میتوان مال و اموال کس دیگری را برداشت، چون به ان علاقه داریم؟ آیا میتوان در محدوده خصوصی افراد وارد شد و مثلا به همسرش (زن یا شوهر) دست درازی کرد، چون عاشقش هستیم؟
البته که جریان معیوب عدالت در ایران جای تاسف بسیار دارد که ۳۰ سال هم هست که به همین صورت در جریان است. اما این همه نوحه خوانی و اشعار شاعرانه برای "عشق" خانم شهلا جاهد که "پر پر " شد و خرج انسان "هوسبازی " مثل این جناب فوتبالیست شد فقط و فقط نشانه اینست که جامعه ایرانی بدرجه ای از انحطاط اخلاقی رسیده که نه فرق بین عشق و هوس را میفهمد و نه چیزی بنام محدوده و حد و حدود، که حتی در قبایل عقب افتاده محترم شمرده میشود، اساسا معنا دارد.
همانطور که گفتم بی عدالتی در حق خانم شهلا جاهد جای اعتراض دارد اما تبدیل این داستان بی عدالتی دستگاه قضایی ایران به داستان لیلی و مجنون ثانی و....قطعا نشانگر چیزی جز انحطاط تمامی ارزشهای انسانی، که تمدن ایران بر آنها استوار شده، نیست.

گورزاد گفت...

لایک به کامنت فوق.

آشنا گفت...

در جواب كامنت بالا (ناشناس):مگر ناصر محمد خاني ماشينه لباس يا هر چيزه ديگري كه بشه دزديد يا برش داشت ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اون خودش هم ميخواسته اون اگه مرد بودو پايبند به زندگي پاي زن ديگري رو به زندگيش باز نميكرد مهم نيست كه طرف چه قدر عاشق بوده! مهمه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟تو اين قضيه 90% مقصر ناصر هست 10 % بفيه حالا اينه شهلا بي گناه كشته شد يانه؟؟خدا عالمه! ولي تنفر از ناصر وگناهكار بودن اون 100% كه نه 200% درسته

ارسال یک نظر