بازنشر متن زیر با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است.
امیدوارم به زودی فرصتی دست بدهد تا متنی با جزئیات بیشتر در مورد ارتباط مستقیمی که بین جریاناتی که فعلا در ایران در راس قدرت قرار دارند با تفکر فاشیستی (فاشیسم، نه به عنوان فحش، بلکه به عنوای یک تئوری و دیدگاه اجتماعی/سیاسی!) بنویسم، اما فعلا اجازه بدهید تا حرفم را به همین یک مسئله منحصر کنم که «سلام هیتلری» حزب الله و حماس در واقع نه با تعبیر و تفسیر، بلکه با یک خط واقعی، روشن و صریح به هیتلر و حزب نازی مرتبط میشود، به صورتی که شرحش در زیر میآید.
حزب الله لبنان همانطور که میدانید در اوایل دههٔ 1980 تحت نفوذ و هدایت مستقیم حزب الله ایران (سپاه) و با به هم پیوستن یکی دو گروه محلی در لبنان، تشکیل شد. یکی از گروههای اصلی این اتحاد گروهی به نام «جهاد اسلامی» بود، تا جائی که تا مدتها «حزب الله » و «جهاد اسلامی» یکی شناخته میشدند. اما یکی از ریشه های ایدئولوژیک حرکتی که به نام سازمان جهاد اسلامی شناخته میشد و «شعبه» های مختلفی با میزان ارگانیزاسیون متفاوت در چند کشور داشت، از قبیل جهاد اسلامی مصر، جهاد اسلامی فلسطین، جهاد اسلامی ترکیه، جهاد اسلامی یمن، و سازمان جهاد اسلامی لبنان، تشکیلاتی بود به نام «اخوان المسلمین».
به عبارت دیگر، یکی از مشخصه های این گروهها که تحت نام «جهاد اسلامی» به یکدیگر مرتبط بودند ریشه داشتن آنها بود در سازمان مادری که به نام «اخوان المسلمین» یا «برادری اسلامی» شناخته میشد. اگرچه اخوان المسلمین از لحاظ عقیدتی سنی مذهب محسوب میشد، اما به نحو جالبی با گروههای رادیکال شیعه به همفکری رسیده بودند، کما اینکه «حماس» که یک جنبش سنی و از «فرزندان» مستقیم اخوان المسلمین میباشد سالهاست که با حزب الله لبنان و یا جمهوری اسلامی ایران روابطی بسیار تنگ و غیر قابل تفکیک برقرار کرده است. یا مثلا سازمان جهاد اسلامی فلسطین که یک گروه سنی مذهب میباشد و باز از سازمانهای زیر مجموعه اخوان المسلمین است، روابط بسیار نزدیکی با عناصر مختلف جمهوری اسلامی از جمله گروه مصباح داشته است، (مثلا اینجا را ببینید، یا اینجا را). باز در همین راستا میتوان از روابط بسیار نزدیک بین نواب صفوی (روحانی بنیانگذار گروه تروریستی «فدائیان اسلام» که هم خمینی و هم خامنه ای از وی با احترام و تقدیس فراوان سخن گفته اند)، و اخوان المسلمین نام برد، تا جائی که در سال 1954 سید قطب، یکی از بزرگترین متفکران اخوان المسلمین، شخصا از نواب صفوی دعوت کرد تا برای شرکت در «کنفرانس آزادی قدس» به اردن برود، که در همان سفر هم وی سخنرانی مشهور خود را کرد که طی آن خواستار کنار گذاشتن اختلافات شیعه و سنی در جهت اتحاد بر علیه قوم یهود گردید و فریاد کرد «هر كسى كه مىخواهد یك شیعه جعفرى راستین باشد، باید در كنار حركت اخوانالمسلمین قرار گیرد».
در هر حال حکایات فراوانند و همینطور جزئیات، که گرچه مهم هستند اما جایشان اینجا نیست و همانطور که عرض شد امیدوارم به زودی متنی متناسب در آن زمینه بنویسم. اما نکته ساده ای که میخواستم اینجا روشن بشود همین بود، که امیدوارم واضح شده باشد، یعنی رسیدن سر نخ این گروهها به یک نقطه واحد، یا لااقل شراکت ریشه ای آنها در این نحلهٔ واحد، که عبارت باشد از تئوری های سیاسی و اجتماعی اخوان المسلمین.
حالا اجازه بدهید برسیم به سئوال اصلی و این که اهمیت این «تئوری های سیاسی و اجتماعی اخوان المسلمین» برای موضوع این متن، یعنی استفاده حزب الله و حماس از «سلام هیتلری» چه میتواند باشد. برای پاسخ به این سئوال مرور مختصری بر یکی از حکایتهای کمتر بازگو شده جهان اسلام معاصر لازم میشود، که عبارت باشد از داستان روحانی عربی به نام «امین الحسینی».
داستان امین الحسینی داستان جالب و مهمی است که احتمالا در آینده بیشتر به آن خواهم پرداخت، اما برای بحث فعلی ما کافی است که بدانیم امین الحسینی بین سالهای 1921 تا 1948، یعنی از چند سال بعد از جنگ جهانی اول [1914-1918] تا چند سال بعد از جنگ جهانی دوم [1939-1945]، «مفتی اعظم» مسلمانان در شهر اورشلیم بود، که نه تنها از لحاظ فکری گرایشات عمیق فاشیستی و ضد یهودی داشت، بلکه نهایتا در سال 1941 (در میان جنگ جهانی دوم) به آلمان رفت، با هیتلر دیدار کرد و مبدل به یکی از سران حزب نازی شد، و با گرد آوری سربازان مسلمان، بخصوص از میان اعراب و مسلمانهای سرزمینهای عثمانی مثل بوزنی، گردان های مهمی از مسلمانان فاشیست آنهم به عنوان گردانهای برگزیده متعلق به سازمان مخوف «اس اس» (SS) تشکیل داد. تصویر متشکل از یک شمشیر و یک آرم صلیب شکسته که در کنار صفحه میبینید در واقع پرچم لشکریان امین الحسینی است که برای اولین بار نماد های اسلام و فاشیسم را یکجا گردآورده است. همچنین، اگر به عکسهای دوم و سوم در پائین همین صفحه نگاه کنید تصاویری از «حاج امین الحسینی» خواهید دید که در حال دیدن سان از سربازان گردان معروف به «حنضر» [Hanzar یا Handschar]، و اجرا و دریافت «سلام هیتلری» در مقابل آنان است.
همانطور که عرض کردم، حکایت حاج امین الحسینی داستان جالب و مهمی است (از جمله داستان اقامت او در ایران و تلاش برای فرستادن نفت ایران به هیتلر و نقش مهمی که در حمله متفقین به ایران و سرنگون کردن رضا شاه بازی کرد) که متاسفانه اینجا جای گستردن بیش از اینش نیست، اما تا بازگردیم به موضوع اصلی متن، این نکته را میخواستم اشاره کنم که روابط مستقیم و غیر مستقیم زیادی امین الحسینی را به گروههای مورد نظر ما در جمهوری اسلامی، لبنان و فلسطین مرتبط کرده است. به عنوان مثال، شاید ندانید که بنیانگذار سازمان «فتح»، و رهبر «سازمان آزادیبخش فلسطین» که عموما به نام «یاسر عرفات» و یا با کنیهٔ «ابو عمار» شناخته میشود، نام اصلیش عبارت است از «محمد عبد الرحمن عبد الرؤوف عرفات القدوة الحسيني»، و این «الحسینی» که در آخر نام وی هست با آن «الحسینی» خودمان یکی است، و یاسر عرفات و امین الحسینی نه تنها از یک عشیره، بلکه در واقع اقوام نزدیک هستند. این نیز موضوع شناخته شده ای است که رهبری عرفات بر سازمان آزادیبخش فلسطین به اشارهٔ امین الحسینی انجام گردید.
علاوه بر این، فردی به نام «فیصل الحسینی»، که پسر دائی عرفات و نوهٔ مفتی اعظم (امین الحسینی) میباشد، نه تنها یکی از سران سازمان آزادیبخش و بعد ها ارتش آزادیبخش فلسطین، بلکه یکی از رهبران سیاسی و نظامی فلسطین و از کاندیداهای اصلی برای رهبری محسوب میشد. اما از روابط خونی گذشته، خود یاسر عرفات یکی از شاگردان و پیروان فکری امین الحسینی محسوب میگردد، و بارها حسینی را «قهرمان بزرگ اسلام» و یا القاب دیگر خوانده و بسیار از او تمجید کرده است [این متن آخر سرشار از اطلاعات تاریخی است، خواندن آن را به دوستانی که انگلیسی میدانند توصیه میکنم]. عرفات سالها در مصر با «اخوان المسلمین» همکاری نزدیک داشت، و دو تن از یاران بسیار نزدیک و قدرتمندش در جرگه های امنیتی و نظامی فلسطین، یعنی «أبو إياد» (صلاح خلف) و ابو جهاد (خليل إبراهيم الوزير) از اعضای اخوان بودند. واقعیت این است که با کمی تحقیق میتوان روابط تور مانندی را مشاهده کرد که افراد و نامهای بسیار مهمی در سیاست معاصر دنیای اسلام را به طور مستقیم و غیر مستقیم به دو نقطه اساسی این بحث، یعنی امین الحسینی و اخوان المسلمین گره میزند، و در میان این نامها علاوه بر کسانی مثل عرفات و نواب صفوی به سرعت و به کرات به افرادی چون خالد مشعل، حسن نصر الله، مصباح یزدی، و دیگر نمایندگان اسلام رادیکال برمیخوریم.
اما از روابط افراد با تفکر و روابط امین الحسینی با فاشیسم هم که بگذریم، یکی از معبر های اصلی ایدئولوژیکی که به گستردن و نفوذ ریشه ای دیدگاههای ضد یهودی الحسینی و روابط فکری و عملی وی با نازی های آلمان کمک مهمی کرده است همان تشکیلات اخوان المسلمین است، که عرض شد نقش یک تشکیلات «مادر» را بخصوص در اواسط و نیمه دوم قرن بیستم برای بسیاری از تشکیلات اسلامی تند رو چه شیعه و چه سنی ایفا کرده است (در مورد نفوذ این تشکیلات در افکار نواب صفوی و پشتیبانی خمینی از وی صحبت شد، و در مورد تاثیر و نفوذ افکار سید قطب بر خامنه ای نیز میتوانید این متن را بخوانید. اخوان مسلمین همچنین با وقوع انقلاب پشتیبانی راسخ خود را از خمینی و افکار وی اعلام کردند، و اگرچه بعدها بنا به بعضی مسائل رابطه ایشان پیچیده تر شد، اما بخصوص با ورود خامنه ای به صحنه این روابط باز قدرت گرفتند). واقعیت تاریخی این است که اخوان المسلمین در دهه های 30 و 40، یعنی در سالهای جنگ جهانی دوم، به ایجاد روابط مخفی و آشکار با هیتلر و حزب نازی پرداخت، تا جائه که در کشورهای خاور میانه و مصر به تبلیغات مستقیم برای هیتلر و تفکرات حزب نازی پرداختند. امین الحسینی از آغاز روابط نزدیکی با متفکر و بنیانگذار مهم اخوان المسلمین یعنی حسن البناء داشت و به همین دلیل برخی وی را از پدران فکری اخوان المسلمین شناخته اند. در اواسط 1940 امین الحسینی مستقیما نقش رهبری شعبه اخوان المسلمین در فلسطین را بر عهده گرفت.
میدانم که متن بیش از آنچه که در نظر داشتم به جزئیات پرداخته است، و عذر میخواهم از آن جهت. اما اجازه بدهید لااقل بیش از این ادامه ندهم، چرا که به گمانم به اندازه کافی آن حلقه های زنجیری که لازم بوده را روشن کرده ام که به اصل مطلب برگردیم و ببینیم که چطور و چگونه است که در واقع سلام هیتلری حماس و حزب الله نه تنها اتفاقی و عجیب نیست، بلکه برعکس گوشه ای از یک ارتباط واقعی و شرم آور را نشان میدهد بین تفکری که به سان ویروسی مخرب و هوشمند دیروز در قالب حزب نازی و پرداختن به فرهنگ و اصالت «مردم» و پاکسازی نژادی رخ نموده بود، و امروز محمل مناسب خود را در تفکر تند رو دینی و تحت عنوان پرداختن به فرهنگ و اصالت اسلامی و الهی و پاکسازی فرهنگی و اجتماعی متجلی کرده است.
حاج امین الحسینی به دیدار هیتلر میرود:
حاج امین الحسینی از گردانهای مسلمان اس اس (حنضر - handschar) سان میبینید:
53 نظرات:
مزدور بی سواد با دروغ به خورد چند تا از خودت احمق تر و مزدورتر دادن نه خودت به جای میرسی نه اربابهای یهودیت. مرگ بر هرچی مزدوره بی وطنه
آقای ناشناس تو که سوادداری بگو ببینیم این نحوه سلام نظامی دادن حزب الله به چه دلیله؟ مزدوروبی وطن هم اونایی هستن که چشمشونو به چپاول بیت المال مردم ایران و حمایت از گروههای تروریستی امثال حزب الله می بندن.
دوست ناشناس (کامنت اول)، با تشکر از ادب و متانت شما، اما کاش کمی بیشتر توضیح میدادید تا متوجه میشدم در کدام قسمت از حرفهایم دروغ گفته ام.
ناشناس اول بوی ساندیس مستت کرده آدم کش
http://www.ns-archiv.de/verfolgung/antisemitismus/mufti/in_berlin.php
dar inja gozareshe molaghate Amin al Hussien va Hitler ro bexonid. in german
بسیار بسیار متن جالبی بود. ممنون از اینکه در تهیه این متن تلاش کردی :)
مرگ بر حزب الله و حماس و بسیج و سپاه و خامنه ای جنایت کارو تمام نوکراش
مقالۀ بسیار جالبی بود و واقعاً قابل تأمل است. با تشکر.
یه جا گفتی یارو الحسینی نقش در سرنگونی رضا خان داشت با اینکه گفته بودی الحسینی به نازیا نزدیک بود و رضا خان هم با المان ها بود توی جنگ/
شاید مسائل دیگه وجود داره که المان ها! با انگلیس ها همکاری کردن واسه سرنگونی یا شاید اطلاعاتت خوب نبود/
خوشحال میشم اصلاح کنی/ بقیه نوشتت رو میدونستم ولی این نکته رو که گفتمو تازه اینجا خوندم
eshare be jaryane vaghean soal angizi kardid, sepas
اگرچه امین الحسینی همواره مورد تحسین و احترام جنبش های فلسطینی بوده، جایگاهی را که شما ادعا می کنید در میان آنان نداشته است. فتح با انتقاد بر رویه امین الحسینی و با تصور تجربه آموزی از حرکت او شکل گرفت و نهایتا زمانی ناچار شد میان اخوان المسلمین (که روابط ضعیفی با آن داشت) و ناصر یکی را انتخاب کند که انتخاب هر انسان عاقلی در این میان روشن است. نکند می خواهید بگوییئ ناصر از یک جریان طرفدار اخوان المسلمین حمایت می کرده است؟ ابوایاد هم اصلا ارتباطی با این گروه نداشت و اساسا چندان مذهبی نبود. به خدا اعتقاد داشت ولی مذهبی بودن به معنای اخوان المسلمین چیز دیگری است. خاطرات او به فارسی هم موجود است؛ لطفا مراجعه کنید.
از میزان عصبانیت کامنت اول پیداست که کاملا درست به هدف زده اید»
marg bar khameneee jenayatkar &hamas&hezbollah
من هم با حرفات زیاد موافق نیستم.گرایش جوامع مسلمان به حزب نازی تلاش برای در آمدن از استعمار انگلیس و نفرت تاریخی به اون بوده به واقع ملل مسلم هیتلر رو ناجی می دونستند و سعی در کمک به اون میکردند.حال ما بخوایم این تلاش رو به رادیکالیسم اسلامی ربط بدیم درست نیست.ضمنا تقابل با صهیونیسم کار درستی چون نژاد پرستی اونها دست کمی از نازی ها نداره،ضمن اینکه باید بدونیم رادیکالیسم اسلامی هم چیز خیلی بدیه اما مطمئنن باید تو قضاوت اینو در نظر بگیریم که صهیونیسم بدتر از رادیکال اسلامی و به واقع دلیل اصلی رادیکال شدن مسلمینِ.
سلام متن جالبی بود خصوصا دیدار الحسنی با هیتلر اما من متوجه نشدم که آیا صرف دیدار با هیتلر یا هم پیمانی با هیتلر جرم است یا صرف داشتن تفکراتی که درست یا غلط در پی استقلال کشورهای مستعمره یا مبارزه با اسراییل اشغالگر و حتی ناقض چندین قطعنامه شورای امنیت جرم میباشد ؟ اینکه گروههایا افراد سیاسی درست یا غلط با کسانی جهت رسیدن به اهداف خود هم پیمان شوند موضوع تازه ای نیست همانگونه که در ایران هم رضا شاه به هیتلر تمایل پیدا کرد و یا افرادی در ایران رسما آلمانوفیل نامیده میشدند !
حال اگر دلبستگی شدید گروههایی که نام بردید به هیتلر را درست بدانیم چه دلیلی دارد که سلام هیتلری که میتواند در غرب قدرتمند حساسیت بیشتری ایجاد کند و از طرفی در کشورهای اسلامی هم موجب حمایت نشود (چون فعلادر عامه مردم صحبتی از هیتلر نیست چه رسد به دلبستگی )به وضوح انجام شود و بهانه برای سرکوب بیشتر به غربیها بدهد
دوست گرامی، جناب Hanif. با تشکر از نظر شما. اگرچه از لحن سخنتان به نظر میرسد آشنائی نزدیکی با این بحث داشته باشید، اما با توجه به مراجع مختلف، به نظر نمیرسد نظر شما در مورد اینکه امین الحسینی جایگاه چندان رفیعی در میان گروههای فلسطینی نداشته است صحیح باشد.، و حتما قبول دارید که برای شخصی مثل من که آشنائی شخصی با این حکایتها ندارم به هر حال تنها راه دانستن واقعیت رجوع به مراجع مختلف است. البته اگر مرجع خاصی در این مورد مطلع هستید ممنون میشوم بفرمائید و حتما رجوع خواهم کرد و در صورت لزوم متن را تصحیح خواهم کرد. از سوی دیگر همچنین فرموده اید ابوایاد هم «اصلا ارتباطی با این گروه نداشت»، حال آنکه باز مراجع مختلف میگویند ایشان در سال 1951 به عضویت اخوان المسلمین در آمد. این مراجع زیادند، اما به عنوان نمونه مثلا این متن را ببینید که ترجمه فارسی صحبتهای دکتر عبدالرحمن بارود است، که باز از روابط نزدیک اخوان با این حرکتها حکایت دارد. البته بار دیگر در این زمینه هم اگر مرجع خاصی در نظر دارید لطف کنید و بفرمائید و حتما رجوع خواهم کرد. با تشکر مجدد.
ممنون، خوب شد که نوشتید از این امین الحسینی، فقط کاش در مورد پیشینه این ادم و ارتباطش با پان عربها هم مینوشتید. باز هم ممنون.
جالبه که دوستان یکسری حقیقت های تاریخی را هم قرائت متفاوت میکنند.
نویسنده گفته میخواهد ریشه سلام هیتلری را پیدا کند و اینکار را کرده.
دوست ناشناسی که از موضوع نقش الحسینی در سرنگونی رضا شاه پرسیده اید، خدمت شما عرض کنم که ایشان برای مهیا کردن شرایط برای استفاده هیتلر از منابع نفت عراق به آن کشور رفته بود و در حال تکمیل یک کودتا به ضرر انگلیس و به نفع (و با استفاده از اسلحه و پول) المانها بود که برنامه هایش با شکست روبرو شد و تحت تعقیب انگلیسها از آنجا فرار کرد و به ایران پناه آورد. سپس در ایران ایشان باز مشغول به فراهم آوردن مقدمات برای دسترسی هیتلر به منابع نفتی ایران گردید، که البته با توجه به تمایل رضا شاه به سوی هیتلر این موضوع سرعت و اهمیت بیشتری پیدا کرد تا حدی که تبدیل شده به یکی از نگرانیهای بزرگ و جدی متفقین در مورد نقش ایران و موضع گیری های رضا شاه در رابطه با هیتلر. از این زاویه بود که الحسینی و برنامه هایش تبدیل شد به یکی از دلائلی که متفقین هرچه سریعتر به ایران حمله کنند و رضا شاه را حذف کنند. البته همانطور که ملاحظه میفرمائید داستان جزئیات زیادی دارد که هم اینجا جایش نیست و هم من اطلاعاتم در حال حاضر کافی نیست.
تشکر فراوان از تمام دوستانی که لطف و تشویق کرده اند. دوست گرامی، خوشحالم از اینکه متن را مفید یافته اید.
من هم قبلا زیاد درباره جناب الحسینی و یگان های اسلامی نازی خونده بودم ولی به این نکته توجه نکرده بودم.
نکته دیگر اینکه گفته بودید الحسینی در ۱۹۳۶ (میان جنگ دوم) به آلمان رفته بود که صحیح نیست. جنگ جهانی دوم سال ۱۹۳۹ آغاز شد.
لطفا اصلاح کنید
ژوپیتر گرامی، بسیار ممنونم از دقت و توجه شما. ایشان در سال 1941 به دیدار هیتلر رفتند، که البته در حین جنگ دوم بود، اما من به اشتباه سال ملاقات را 1936 نوشته بودم، که تصحیح شد. باز هم تشکر میکنم از دقت شما و از فیدبک.
به هر حال چه بخواهیم چه نخواهیم چه خوشحالمان کند چه ناراحت ..دنیا دنیای نشانه هاست(المان)و بسیاری از این نشانه ها بطور کاملا عمومی نشانه هائی بسیار زشت است .از جمله همین سلام هیتلری که نماد توهین به شعور ملل جنایت و وحشیگری بر مبنای ایده آلهای ذهنی است.بی تردید گروه های اسلامی میبایست پاسخگوی انتخاب یک چنین نمادی باشند.
sh گرامی، بدون شک اگر فرصتی باشد در آینده بیشتر در حواشی این روابط خواهم نوشت، چون معتقدم بسیاری از سئوالات در مورد دولت کنونی و افکار و توهمات و رفتارهای احمدی نژاد و همفکرانش نیز به این حکایت مرتبط هستند.
ممنون جالب بود البته اعراب در اون زمان اعتقاد داشتند یهودیها دشمن اعرابند وهیتلر دشمن یهودوچون دشمن دشمن دوست هست لذا هیتلر دوست اعراب هست.من فیلم اینرو از شبکه 4 دیدم! وتعجب کردم.سوتی باحالی بود
خیلی جالب بود، من فکر میکنم طرز دست تکون دادن خمینی هم همون تغییر شکل داده شده سلام هیتلری بوده!
خوب بود اون "ناشناس" اول که اینقدر متعصبانه برخورد کرده بود لااقل اسمی چیزی میداد که بشه بهش رفرنس داد و نه با عنوان "ناشناس"
ممنون جالب بود البته اعراب در اون زمان اعتقاد داشتند یهودیها دشمن اعرابند وهیتلر دشمن یهودوچون دشمن دشمن دوست هست لذا هیتلر دوست اعراب هست.من فیلم اینرو از شبکه 4 دیدم! وتعجب کردم.سوتی باحالی بود
خیلی جالب بود...حزب اللهی ها به تته پته افتادند
دوست ناشناس گرامی که پرسیده اید آیا صرف رابطه با هیتلر و یا تلاش برای پیروزی در جنگ جرم محسوب میشود، باید خدمت شما عرض کنم که من به هیچوجه از این متن قصدم قضاوت و جرم خواندن کاری یا مجرم خواندن فردی یا گروهی نبوده است، بلکه بیشتر خواسته ام تا ریشه های تفکر ضد یهودی که اخیرا به نحو بارزی بر جریانات اسلامی از جمله جریانات حاکم در ایران مستولی شده است را کمی کاوش کنم، بخصوص که به نظر میرسد علاوه بر تفکرات ضد یهودی که «بومی» قرآن و اسلام و اعراب هستند، این جریانات دارای رگه هائی از تفکر و نیز توهمات ضد یهودی هستند که بیشتر ریشه در دیدگاهها و تاریخ اروپا دارد تا اسلام و اعراب. قصد اصلی من فقط کسب آگاهی بیشتر در این موارد، و نیز در حد امکان شریک شدن آنچه که میابم با دوستان و هموطنان همزبان و خواننده های وبلاگ میباشد.
aali bood,tokhme in madar ghahbeha ra bayad az roye zamin bardasht.
هیتلر و نازیسم تجلی غضب مقام ولایی اهل بیت برضد منکرات یهود با چگالی بی نهایت بود.
نیوشا
از اینکه این نوشتار جلب توجه کرده خوشحالم.افراد نادان، مزدور و قدرت گرا بسیار راحت رم کردن و مثل همیشه بدون تفکر به جفتک پرانی پرداختند.دیگران اما به تفکر واداشته شدند.ارتباط را دریابید که مسلمانان برای رسیدن به اهداف خود از هر قانونی که حتا پیامبر و کتاب آسمانیشون پیش روشون گذاشته، عدول و تخطی میکنند.
مدتهاست در آلمان به این مورد که شما آورده اید، میپردازند و ریشه یابی آن به جاهای باریک و مهمی رسیده که من اینشالله و تعالی !!!! آنها را ترجمه و عمومی خواهم کرد.آقا دست مریزاد ممنون
نیوشای عزیز، ممنون از نظر و شراکت شما، و امیدوارم هرچه زودتر شما آن ترجمه هائی که فرموده اید را انجام دهید، و نیز امیدوارم با تکمیل شدن آن کار ما را هم بی خبر نگذارید تا بیائیم و استفاده کنیم از زحمتهای شما!
Dar morede javab avalin kamnet: chera zood oonjat sookht? nemitooni ba adabane javab bedi?? marg bar avamfriban va mozdooran va sandiskhoran
Maybe because they have been near Zionists, and Zionists are worse than Nazists for sure.
nashenase kamente aval mikhastam begam man ham bashoma movafegham va in bisavada mikhan eslamo zire soal bebaran ,vali emame zaman miad va hamashono dava mikone rasti mamanet chetore?
هرکس دهان اسرائییل را بگاید خوب است حالا با سلام هیتلری با سلام لری!
ضمنا های هیتلر !!
از کارتون خیلی خوشم اومد. به خصوص اینکه کاملا واقف بودید و تمام نظرات رو به خوبی جواب دادید. خسته نباشید.
خیلی جالب بود. اول کامنتم بگم من طرفدار حزب الله و البته اسراییلیها هم نیستم چون هر دو یک جور نژاد پرستی و افراطی گری را ترویج میدهند.شبیه همان نازیها. در مورد کمک و تمایل مسلمانها به نازیها هم در واقع برای من قابل درک است به خصوص اینکه هر دو دشمن مشترک داشتند هیچ جا هم ندیدم و نخواندم که نازیها رفتار بدی با مسلمانها داشته باشند. بنابراین دلیلی وجود نداشته که تنفری از آنها وجود داشته باشد. اما مطلب شما و اطلاعات جسته گریخته من یک نکته دیگر را هم برای من به صورت سوالاتی مطرح کرد. در جنایتکار بودن هیتلر شکی نیست. اما چرا بسیاری از غیر آلمانیها به نیروهای اس اس پیوستند و جزو فداییان هیتلر درآمدند و اتفاقا جزو کسانی بودند که تا آخرین لحظه برای او جنگیدند.(مانند لهستانیها) پذیرایی و پشتیبانی گرم نازی از مسلمانها با تصویر نژاد پرستانه آنها همخوان نیست! اما سوال اصلی من. نفرت هیتلر از یهودیان و بعضی ملل دیگر اروپا شاید به شرایط جنگی و البته مسایل دیگری بر گردد که جسته و گریخته مطرح میشود. شرایط جنگی میتواند عامل تندروی و خشونت شود. شاید واقعا تصویر نازی ها در جنگ جهانی کمی اغراق آمیز تر از آنکه بودند جنایتکار جلوه داده شد. این یک سوال است نه توجیه. چون همانطور که گفتم در جنایتکار بودن نازیها شک ندارم فقط میگویم شاید در بعضی مسایل اغراق شده.
این روابط ادامه دارد
توصیه محمدعلی رامین که زمان جنگ ایران عراق در المان بوده به احمدی نژاد برای انکار هولوکاست
اعلام حمایت نازیها از احمدی نژاد در جام جهانی2008 المان
دوست ناشناسی که در مورد پیوستن «غیر آلمانیها» به نیروهای اس اس پرسیده اید، و گفته اید شاید مسئله هیتلر ربطی به نژاد نداشته، تا آنجائی که من خبر دارم دو تا از دلایل عمده ای که لهستانی ها به هیتلر پیوستند یکی این بود که آنها از یهودی ها نفرت زیادی داشتند، و دیگر اینکه روسیه (در واقع استالین) قتل عام عجیبی در همان اوائل جنگ نسبت به لهستانیها کرد، به این ترتیب که پس از اشغال نیمه شرقی لهستان، دهها هزار از افراد روشنفکر و مهم در شهرهای مختلف را جمع کردند و مدتی زندانی اما سپس در یک اقدام عجیب و پارانوئید به دستور استالین قتل عام کردند (که بعدها که آلمان آن قسمت از لهستان را که تصرف کرد گورهای دسته جمعی این قتل عام شده ها را کشف کرد و کمپین تبلیغاتی و پروپاگاندای بسیار بزرگی هم اطراف آن به راه انداخت). اما اینکه از «نفرت هیتلر از یهودیان و دیگر ملل اروپا» و یا عدم مسئله داشتن او با مسلمانها نوشته اید این هم البته واقعیت ندارد، چون هیتلر از ملل اروپا نفرتی نداشت، بلکه نفرتش همه اش دور موضوع «نژاد» جمع شده بود، و یهودی ها را با همین استدلال میخواست نابود کند که آنها را نژادی بد میدانست، اما در عین حال رنگ پوست و چشمان را بسیار اساسی میدانست و مسئله عمده اش با «نژاد» هائی بود که رنگ پوستشان غیر از سفید بود، و یا چشمان و موی سرشان سیاه بود. که البته یهودی ها دقیقا این صفات را هم داشتند، اما خوب عرب ها و سیاهان و اسپانیائی ها هم همین مسئله را داشتند. خدمت شما عرض کنم که هیتلر عرب ها را هم نژادی پست میدانست، و این را هم به صراحت گفته بود. در مورد عربها و اسلام به همین جناب امین الحسینی مثلا گفته بود که شما عرب ها هم مثل آریائی ها خشونت ذاتی دارید که من خوشم میآید، اما چون نژادتان پست است قادر نبوده اید که خشونتتان را به جائی برسانید. به هر حال زیاد میتوان نوشت در این مورد، که اینجا جایش نیست، اما این را به شما اطمینان میدهم که کل فلسفه هیتلر حول محور بسیار ساده اندیشانه و بچه گانهٔ نژاد و خون و رنگ پوست و رنگ چشم و مو و خصوصیات خلق و روحی که او به نژاد های مختلف نسبت داده بود فرم گرفته بود.
خیلی جالب بود. دست نویسنده اش هم درد نکند که مشخص است زحمت زیادی هم برای گردآوری این مقاله کشیده است.
آقای رحیمی خیلی ممنون از پاسختون. فقط چند نکته: پیوستن به نیروی اس اس و یا همراهی با آلمانها فقط مربوط به لهستان نبود ور در سرتاسر اروپای شرقی به چشم میخورد. در مورد مو و چشمان سیاه که فرمودید دلیل نفرت هیتلر از بعضی دیگر ملل بود کمی تردید دارم. هر چند قبول دارم نازیها نژاد پرست بودند.بگذریم که اروپای های دوران استعمار همه همین گونه بودند اما همین که هیتلر با یه شیخ مسلمان مینشیند علیرغم اینکه شما گفتید هیتلر به این شیخ گفته شما نژاد پست هستید خیلی عجیب است. دلیل حساسیت عجیب هیتلر نسبت به یهودیان را نمیدانم و دوست هم ندارم در بست مطالب منتسب به نازی ها درعصر حاضر را بپذیرم.اما میتوان این نفرت را از منظری فراتر از مرزهای آلمان بررسی کرد. همانطور هم که اشاره کردید در لهستان و سایر ملل اروپایی مثل فرانسه این مساله (نفرت از یهودیان) وجود داشت. نکته ای عجیب و شوک آور که من تا همین اواخر نمیدانستم این است که یهودیان هم خود را افراد برگزیده و برتر میدانند و بسیاری عقاید افراطی دیگر که شاید باعث اصطکاک این افراد و جوامع دیگر اروپایی قبل از جنگ دوم بود. امادر مورد سیاه بودن چشم و مو عرض کنم. تصور عمومی از آلمانی این است که همه آنها بور هستند ولی گستره نژادی آلمان ها بطوری است که نقاط جنوب و غرب اکثریت با همین مو مشکی هاست. حداقل خود هیتلر مو مشکی مینماید.
دوست ناشناس عزیز، من نگفتم که افکار و ایده های ضد یهودی ساخته هیتلر و یا مختص مردم آلمان بود، اینها افکاری با قدمت تاریخی هستند در اروپا، همانطور که ایده های ضد یهودی اسلام هم قدمت تاریخی دارند که به احتمال قریب به یقین از خود اسلام و قرآن هم قدیمی ترند. در مورد لهستانی ها که فرمودید به هیتلر پیوستند، این را من حقیقتش نمیدانم شما از کجا میگوئید، چون تا جائی که من اطلاع دارم سربازان لهستانی در کنار انگلیس ها میجنگیدند، و اصلا مشهور است که هیتلر از لهستانی ها نفرت خاصی داشته است. گرچه به هر حال مثل هر کشور تحت اشغال دیگر بودند لهستانی هائی که به ارتش اشغالگر پیوستند، اما شماره آنها هیچوقت به شکلی که شما فرموده اید زیاد برآورد نشده. و در مورد ملیت های دیگر اروپا هم احتمال میدهم اطلاعات شما مثل همین مورد کمی غیر صحیح باشد. اما به هر حال از این ها هم که بگذریم، من در حرفهایم فقط رجوعم به این بوده که هیتلر افکار و ایده های ضد یهودی خود را (که طبعا عمده آن را از جامعه اطرافش گرفته بود) در قالب نازیسم سیستماتیک کرد و به قدرت و سپس و به عمل رسانید. در مورد نژاد پرستی هیتلر نیازی نیست حرف من را باور کنید، اگر ایران هستید حتما به راحتی به ترجمه و نشر های جدیدی از کتاب هیتلر به نام «نبرد من» دسترسی دارید (اگر ندارید یادداشتی بنویسید به دفتر رئیس جمهور حتما برایتان خواهند فرستاد!)، همان را نگاهی بکنید، مثلا بخش یازدهم آن که در مورد ملیت و نژاد است را مروری بکنید، خودتان خواهید دید که تا چه حد سخیف و ساده انگارانه همه فلسفه ایشان بر حول مسائل نژادی و خونی و برتری نژاد آریای بنا شده است.
شاگردک عزیز، ممنون از توجه و تشویق شما.
سازمان مخوف «اس اس» (SS) فقط از دیدگاه متفقین و سازمانهای فراماسونری مخوف محسوب میشود نه از دیدگاه مردم خاورمیانه و همپیمانان هیتلر که ضد استعمار انگلیس و سازمانهای مخفی واتیکانی می جنگیدند. با این پیش فرض مخوف فرض کردن هیتلر هرگز حقیقت را درباره جنگ و استعمارگران واقعی نخواهید فهمید. چرا چون ما ایرانی ها نسخه انگلیسی جنگ دوم را خوانده ایم و نمیدانیم که این انگلیس بود که آلمان را تحریک کرد و او بود که جنگ دوم را آغاز کرد نه آلمان. آلمان تنها کشوری بود که در سطح سیاسی وابستگی گسترده به فراماسونری نداشت و دولت آن یکدست و ملی گرا بود. یعنی جام زهری برای سازمانهای مخوفی که انقلاب فرانسه و آمریکا را راه انداختند بود، همانهایی که فرانکو را در جنگ دوم خریدند، اسراییل را تاسیس کردند، رودلف هس را در زندان کشتند تا فاش نسازد که آلمان طالب صلح بوده و هزار تغییر و انقلابهای دیگری که هر روز در جهان ایجاد می کنند و شما روحت هم خبر ندارد. مشکل نسل ما اینست که اگر چیزی مورد تایید غرب نباشد را باور نمی کنیم و بعد هم تا نصف شب به خودمان زور می زنیم که چه کسی جان اف کندی را کشت و برایش پاسخی نمی یابیم. جهان در دست یهود نیست، در دست نیروی به مراتب مخوف تر از یهود و اس اس. تاریخ همه چیز را در خود دارد، دقت کنید.
جناب صادق رحیمی. کسی از هیتلر انتظار خداوند بودن ندارد. معلوم است که کتاب نبرد من را خیلی خام نوشته و معلوم هم نیست، شاید سفارشی بوده. چیزی که مهم است اینست که دولت دست نشانده لهستان به تحریک آلمان پرداخت به گونه ای که رژه هایی ترتیب دادند و بعدا مدعی شدند برلین را در یک هفته تصرف می کنند. دستهایی نیز بدون شک در آلمان دست بکار شدند تا بالاخره ثابت شود آغازگر جنگ هیتلر بوده، درست مثل جنگ اول که اتریش را قلقلک دادند و گفتند که آنها جنگ را آغاز کردند، درحالی که مثل روز روشن است این استعمار سایه بود که تحمل قدرت بزرگ آلمان و متحدانش را نداشت. استعمار سایه می گویم چون نامی ندارد. به هر حال هیتلر هر چه داشت را بی مدعا روی کاغذ آورد و قضیه نابودی یهود هم در اواسط جنگ دوم بود که جدی شد و پیشتر آنقدرها جدی نبود. در ضمن از نژاد پرستی هیتلر نترسید، آز آنهایی بترسید که هنوز دارند انتقام جنگهای صلیبی را می گیرند. آنهایی که نام ندارند و یهودی نیستند ولی یهودیان را می پرستند.
عالی بود .. ممنون.
این سیاه بازی ها تا ابد ادامه پیدا نخواهد کرد و بالاخره همشون رسوا خواهند شد
ممنون متن جالبی بود. اما ریشه های فاشیستی تفکر اسلامیستی عمیق تر اینهاست. این همنوایی اسلام با فاشیسم رو باید هر چه بیشتر بشناسیم. برای دیدن مشابهت های عمیق میان «اندیشه» های فاشیسم و اسلام سیاسی این مقاله ارزشمند ابن وراق را ببینید: «اسلام، خاورمیانه و فاشیسم»:
http://iransecular.info/content/%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%88%D8%B1%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%88-%D9%81%D8%A7%D8%B4%DB%8C%D8%B3%D9%85-%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7
چقدر شرم آوره اسلام و فاشیسم هر دوتایشون از یک آخور سر در میارن
و دینی که قرار بود آخرین دین عالم باشه و کاملترین دین ارسال شده توسط خدا باشه شریک آدولف هیتلر جنایتکار در میاد
چشم امام زمان شاد که قراره ظهور کنه تا فرزندان هیتلر را فرماندهی کنه
در چاه جمکران را باید گل گرفت که اگر این تفکراتش هست
من اینجا در کشوری که هستم از خود لبنانیها و فلسطینیها که تعدادشون هم کم نیست زیاد پرسیدم در مورد هیتلر و علاقه ای که اعراب به او و سلام نظامیش دارن بازیشون طفره رفتند والی بازی بافتخار گفتند که ما از هیتلر به این سبب که یهودی ها رو میکشته خوشمون میاد بچه هاشون از طرف مدرسه به لهستان برای دیدن اردوگاه های مرگ هیتلر اجازه ندارن برن تو اعتراضات خیابانی عربها ی تند رو میتونید پلاکاردها یی با مضمون تشکر از هیتلر به واسطه ی کشتار یهودیان ببینید
آقای دکتر صادق عزیز از زحمتی که برای روشنی افکار عموم میکشید بسیار ممنون و متشکر کاملا معلوم است که در این زمینه تحقیق و تفحص کامل کردهاید.خسته نباشید ما همیشه پشتیبان انسانهای با شرف هستیم.
بسیار مسخره است که افرادی مثل شما دربه در دنبال ردیف کردن این عکسها هستند.
سوال من از شما این است که:
چراشما جنایات اسراییل در جنگ غزه علیه بسیاری از زنان وکودکان که هلوکاست واقعی در آن دیده میشود(استفاده اسراییل از سلاحهایی که باعث سوختن تدریجی و ذجر آور میشود که عکس آن را هم می توان پیدا کرد!!!)
را رها می کنید یا انتقال خوی وحشیگری صهیونیستها به نسل بعدی خود که جوجه های حرامزاده آنها برای همسالان خود بمب و خمپاره هدیه می فرستند را ندیده می گیرید
لااقل به شعور مخاطب خود احترام بگذارید
((مرگ بر اسراییل))
سلام ، رهبر عزیز حضرت آیت الله خامنهای فرمودند آزادی سخن و تظاهرات برای مصر ییها و تونسیها و همچنین مردم لیبی حلال است ، فقط میخواهم بپرسم آیا این آزادی فقط برای سنی هاست یا برای شیعیان هم هست ؟ چیزی که خیلی واضح است اینکه کشتن مسلمآنانی که فقط آزادی حقیقی میخواهند دوباره مد شده ، چه در خارج و چه در مملکت خودمآن.
ارسال یک نظر