۱۳۸۸ مهر ۲۵, شنبه

بحران عجیب جمهوری اسلامی: با زندانیان چه کنیم ؟


احمد قابل، برادر هادی قابل روحانی بازداشت شده در جنبش مردمی اخیر، در مصاحبه ای با مریم محمدی از رادیو زمانه نکته بسیار مهمی را مطرح‌ کرده است که ارزش توجه دارد. وی ضمن اعلام اینکه فکر نمیکند حکومت قادر به انجام بازداشت های بیشتری باشد، شرح داده است که چگونه اسیر گیری های گسترده ای که در پی جنبش مردمی با امید کنترل اوضاع صورت گرفته است برخلاف انتظار سران کودتا عملا منجر به بحران بزرگتر و پیچیده تری برای حکومت اسلامی شده، و زندانیان بی شمار تبدیل به لقمه بزرگی شده اند که در گلوی جمهوری اسلامی گیر کرده است.

به گفته احمد قابل، که پس از بستری شدن و مرخصی یک روزه برادرش از اوضاع زندانها سخن میگوید، عمق این بحران تا حدی است که مسئولان حتی دست به دامان خود بازداشت شده ها شده اند، تا جائی که با برخی از آنان مذاکره هائی انجام داده اند و از آنان برای برون رفت از بن بست فوق تقاضای مشورت و همکاری کرده اند !

قسمتهای مربوط را که از مصاحبه طولانی تر ایشان با رادیو زمانه برگرفته شده در زیر میبینید. وی میگوید:

حاکمیت نسبت به دستگیری‌‌هایی هم که تا کنون انجام داده، دچار بحران است و نمی‌‌داند چه‌‌ کار باید بکند. در شرایط توقفی به سر می‌‌برد و حتی نسبت به بازداشت قبلی‌‌ها هم به یک نحو پشیمانی دارند. یعنی عملاً مدرکی برای محکوم کردن دستگیر شدگان ندارند و از سوی دیگر، به راحتی آزاد کردن آنان ممکن است سؤلات و ابهامات فراوانی را در جامعه برانگیزد که پس چه شد این همه سر و صدا و ادعاها؟ هیچ مدرکی، هیچ اقراری؟

چند نفری و آن هم تحت فشارها و بی‌‌خبری‌‌ها و خبرهای دروغ و جعلی‌‌ای که به اطلاع آن‌‌ها رسانده‌‌اند و از مهربانی آن‌‌ها می‌‌خواسته‌‌اند سوء استفاده کنند، صحبت‌‌هایی کرده‌‌اند. گویا به آن‌‌ها گفته بودند که به خاطر موضع‌‌گیری شما، مردم به جان هم افتاده‌‌اند و کلی کشته شده‌‌اند. اگر شما بیایید چیزی بگویید، چه بسا این اوضاع مقداری آرام بگیرد.

بعضی از آن‌‌ها هم به خاطر جلوگیری کردن از گرفتاری مردم، حاضر شدند مطالبی را بگویند. شاید حیثیت خود را شکسته‌‌اند برای این‌که از سلامت مردم حمایت کنند. با صراحت به برخی از آنان گفته‌‌اند که به خاطر تحلیل‌‌های شما، الان در خیابان‌‌ها مردم به جان هم افتاده‌‌اند و کلی کشته شده‌‌اند. خبرهای دروغ و حتی صحنه‌‌های تلویزیونی دروغ برای آنان درست کرده‌‌اند که در اخبار بگویند مثلاً آقای خاتمی دستگیر شد؛ آقای موسوی یا آقای هاشمی رفسنجانی دستگیر شد یا این‌‌که این آقایان به خطاهای خود اقرار کرده‌‌اند. با این ترفندها و دروغ‌‌ها سعی کردند افراد را بشکنند. نهایتاً شرایط را آن‌‌چنان غیر واقعی برای آنان جلوه دادند که آن‌‌ها احساس کردند شاید بتوانند کمکی برای بهبود و آرامش اوضاع بکنند.

طبیعی است که وقتی آن‌‌ها آزاد شدند یا آزاد شوند، به وضوح درمی‌‌یابند که همه‌‌ی این مطالب دروغ بوده و در مقام دفاع از خودشان در دادگاه، شرایط زمان اقرارشان را خواهند گفت. اکثریتی هم که اقرار نکرده‌‌اند، هیچ مدرکی بر علیه‌‌شان وجود ندارد.

دستگاه قضایی ما اساساً برای اثبات جرم هر مجرمی، تنها چیزی که دارد و تنها چیزی که می‌‌تواند پیدا کند، همین اقرار مجرم است. حتی برای جرایم عادی، آن‌‌قدر مجرمان یا متهمان را تحت فشار قرار می‌‌دهند که خودشان اقرار کنند. مدرک اکثر احکامی که در دستگاه قضایی ما صادر می‌‌شود، اقرار متهم است.

اکثریتی را که گول این ترفند‌‌ها را نخورده‌‌اند و اقرار نکرده‌‌اند، در کدام دادگاه می‌‌خواهند متهم کنند. کسی که اقرار نکرده، دستگاه قضایی‌‌ای که تنها سند اثبات جرم برای مجرم را اقرار خود او می‌‌داند، هیچ ندارد دیگر.

آزادشان بگذارند، جواب پرسش‌‌گرانی که می‌‌گویند «چهار ماه این‌‌ها را در انفرادی نگاه داشتید، نتیجه چه شد؟» را چگونه بدهند؟ پاسخ خود حاکمانی را که به توجیه این مسأله رفته‌‌اند که اگر این‌‌ها دو ماه در اختیار ما باشند، همه را وادار می‌‌کنیم بیایند اقرار کنند و از تصمیم نظام دفاع کنند، چه می‌‌دهند؟ وقتی این اتفاق نیفتاده، جواب مسؤولین نظام و رهبری را چگونه می‌‌خواهند بدهند؟

نه مسؤولین را می‌‌توانند راضی کنند؛ نه ملت را، نه خانواده‌‌های بازداشتی‌‌ها را، نه خود بازداشتی‌‌ها را و نه دوستان آن‌‌ها را. چه اتفاقی می‌‌افتد؟

الان در بن‌‌بست عجیبی هستند. تا ‌‌آن‌‌جایی که من خبر دارم، حتی بعضی از دوستان بازداشتی‌‌ها را هم صدا زده‌‌اند و با آن‌‌ها مشورت کرده‌‌اند که شما می‌‌گویید برای برون‌رفت از این اوضاع، ما چه کنیم.






0 نظرات:

ارسال یک نظر