۱۳۸۸ آذر ۲۱, شنبه

آتش زدن عکس خمینی: بهانه ای برای آخرین دفاع؟


با توجه به خبرهائی که طی روز گذشته از سوی کسانی که کمابیش با اوضاع درونی حکومت آشنا هستند منتشر شده است، و با توجه به روند کلی صحبتهای برخی از فیگورهای عمدهٔ پشتیبان احمدی نژاد، و بخصوص پس از دیدن خود فیلم، اکنون امکان صحنه سازی شده بودن سوزاندن عکس خمینی در نظرم بیشتر از پیش شده است.
روز سه شنبه بود که کودتاگران از طریق محسنی اژه ای (دادستان کل جمهوری اسلامی) اعلام کردند که از این پس برخورد با معترضین را بسیار سنگین تر خواهند کرد. روز پنج شنبه بود که حیدر مصلحی (وزیر امور خارجه کابینهٔ کودتا) با لحن و آهنگی صریح و بی سابقه مستقیما هاشمی رفسنجانی را هدف قرار داد. امروز (شنبه) و پس از پخش شدن فیلم آتش زدن عکس خمینی (که علاوه بر پخش از صدا و سیما از سوی سایتهای پشتیبان کودتا نیز مستقیما برای دانلود عرضه شده است، مثلا اینجا را ببینید)، احمد خاتمی در قم و مجتهد شبستری در تبریز، همزمان اعلام کردند که «هدف جنبش سبز سرنگون کردن ولایت فقیه است». در ضمن بیانیه عجیب، غیر منتظره، و غیر قابل باوری که در همین گیر و دار از سوی «ارتش» (البته بدون هیچ نام و امضای خاص) و در مقام تهدید سپاه پاسداران منتشر شد نیز جای سئوال و حدس بسیار به جا گذاشته است، از جمله این سئوال پارانوئید که آیا قرار است این اعلامیه نیز همراه با فیلم آتش زدن عکس خمینی به عنوان «شواهد» وجود یک خطر عینی و حتمی از سوی «معاندین و اجانب» و برای توجیه کردن یک حرکت کودتائی نظامی مورد استفاده قرار بگیرد؟

با توجه به واقعیتهای فوق و بسیاری جزئیات دیگر که ذکرشان اینجا طولانی خواهد شد، به نظر میرسد اخطارهائی که از سوی موسوی و همسرش (مثلا اینجا را ببینید)، و نیز افرادی مثل محسن مخملباف (اینجا را ببینید) یا علیرضا نوری زاده (اینجا را ببینید) در مورد امکان قوی برنامه ریزی گروه کودتا برای برخورد سنگین و ضربتی صورت گرفته است را بایستی جدی گرفت.

اما سئوال مهم این است که اگر این چنین برنامه ای حقیقتا در شرف اجرا باشد از آن چه نتایجی میتوان گرفت. از یک سو تردیدی نیست که چنین تصمیمی از سوی جمهوری اسلامی در بر دارنده یک ریسک بسیار بزرگ میباشد، و آن اینکه همانطور که عرض شد چنین کودتای واضحی حکم دفاع آخر را خواهد داشت، که در صورت عدم پیروزی اجرای آن برابر با مرگ اجراکننده اش خواهد بود. به عبارت دیگر، اگر رفقای آخرالزمانی ما حقیقتا در پی دست زدن به چنین عملیاتی باشند، این نشانه روشنی است که بر آنها واضح شده است که آخر خط برای آنها فرا رسیده است مگر اینکه کاری اساسی بکنند. پس یکی از جنبه های اساسی چنین برنامه ای این خواهد بود که کودتاگران خوب میدانند واقفند که این «تنها شانس» آنان برای بقا است.

از سوی دیگر اما، این نکتهٔ اساسی دیگر را نیز نمیتوان از خاطر دور داشت که این رفقای آخرالزمانی در باور خود مسئول و مامورانی سفارش شده از جانب خداوند هستند، و بنا بر این اولا حفظ نظام بر هر امر دیگری ارجحیت دارد، و ثانیا چک سفید امضائی از جانب الله در اختیار دارند که میگوید هیچ منکری نیست که انجامش در راه حفظ اسلام و ولایت امام زمان قابل بخشایش نباشد.

ترکیبی که از دو واقعیت فوق، یعنی آخرین دفاع بودن چنین حرکتی و نیز سفید امضا بودن چک خشونت برادران صاحب زمانی، به دست میآید تصویری ترسناک را به ذهن میآورد که چندی پیش اشاره کرده بودم، و آن اینکه اصولا امکان رسیدن به یک نتیجه مصالحت آمیز از طریق اعتراضات صلح آمیز در مقابل این فرقهٔ خرافی-نظامی نزدیک به صفر است -اگرچه حتی من هم انتظار نداشتم به این سرعت به نقطهٔ صفر برسیم!

در هر حال به نظر میرسد حد اقل اتفاقی که عاشورای امسال قرار است در ایران بیافتد این است که تکلیف امام حسین (که هزار و چند صد سال است در جهنم اسطوره های شیعه گیر کرده است و هرسال زنده میشود تا از نو کشته شود) بالاخره روشن بشود . . .



پی نوشت: دنباله این بحث را میتوانید اینجا بخوانید.




0 نظرات:

ارسال یک نظر