۱۳۸۸ دی ۲۹, سه‌شنبه

نقدی کردن یارانه ها: ضربه ای که خود احمدی نژاد را ناک اوت خواهد کرد


احمدی نژاد و پشتیبانان خارجی و داخلیش بر این خیال هستند که با به دست آوردن نقدینگی باد آورده ناشی از این کار، و با استفاده از قدرت تقسیم یارانه ها، که توسط خود فروخته ترین مجلس تاریخ ایران به وی سپرده شده است، موفق خواهند شد تا برنامه ای که احمدی نژاد چندین سال است تعقیب کرده را از دو جانب مهم به مرحله تازه ای برسانند: از یکسو با استفاده مستقیم از امکان تصمیم گیری در «توزیع» یارانه ها به سرباز گیری، یا به عبارت دقیقتر «استخدام» گسترده تر مزدوران «حقوق بگیر» از میان طبقات کم بضاعت و کم سواد جامعه بپردازد، و از سوی دیگر با ایجاد یک شکاف و تضاد عملی و رسمی در جامعه بین «داراها» و «ندارها» یک بخش از جامعه را کمابیش به سود خود بر علیه یک بخش دیگر به کار گیرد.

این حکایت غریبی است که بی شباهت به داستانهای علمی تخیلی نیست، داستانهائی که در آن یک دانشمند دیوانه وسیله یا روشی اختراع کرده است که در خیال و برنامه ریزی خودش با آن دنیا را به تسخیر در خواهد آورد. اما سئوال واقعی اینجاست که آیا این سودای سیاه احمدی نژاد در عمل، و بخصوص در شرایط کنونی جامعه ایران، قادر به چیره کردن او بر جامعه منقلب ایرانی خواهد شد؟

خوشبختانه باید گفت که پاسخ این سئوال بسیار ساده و راحت است: خیر! به عبارت دیگر، حتی اگر روزی و روزگاری این رویای سیاه تخیل آمیز احمدی نژاد اندک امکانی برای پیوستن به واقعیت داشت، آن روزگار مدتهاست که در غبار خاطره تاریخی مردم دفن شده است، و امروز حتی با طرقی بهتر و مطمئن تر از این نقشه شیطانی هم احمدی نژاد و پشتیبانانش قادر نخواهند بود به سادگی برای او لشکر تهیه کنند یا کشور را دو شقه کنند و به جان هم بیاندازند.

دلایل بسیاری در دفاع از این پاسخ میتوان آورد، اما حتی بدون احتیاج به ورود به جزئیات، توجه به دو موضوع کلی و واضح زیر شاید برای اثبات این مدعا کافی باشد: ۱) پیچیده بودن عمیق سیستم اجتماعی-اقتصادی ایران، و ۲) غیر عادی بودن شرایط سیاسی-اجتماعی حال حاضر در ایران. واقعیت مهمی که به واسطه هر دو دلیل فوق تشدید میگردد این است که در چنین شرایطی کشیدن هر نوع خط واضح در میان جامعه که آن را عملا به دو یا چند گروه مشخص تقسیم کند کاملا غیر ممکن است. دقت کنید که اولین لازمه هر دو هدف دانشمند دیوانه ما، یعنی تقسیم ثروت ناشی از تبدیل یارانه ها به نقدینگی، و نیز تقسیم جامعه به گروههای مشخصی که بر علیه یکدیگر وارد عمل شوند، به دو دلیلی که عرض شد در حال حاضر غایب و غیر ممکن مینماید.

درست است که احمدی نژاد و پشتیبانانش در طی ده دوازده سال گذشته موفق شده اند به واسطه سرمایه گذاری های وسیع و کلی همراه با تبلیغات مذهبی، روانی و ایدئولوژیک خاص در میان گروههائی از جامعه به یار کشی یا لشکر پردازی از میان آنان بپردازند، اما یکی از مشخصات این کار همان «کلی» و غیر مشخص بودن آن است، از دو جهت: یکی اینکه هیچ نظارت و محاسبه روشن و مشخصی بر سرمایه هائی که خرج این برنامه ها شده اند در کار نبوده است، و دیگر اینکه برای پخش آن سرمایه ها نیز احتیاجی به برنامه ریزی دقیق و تفکیک روشن افراد نبوده است، بلکه به صورت یک نوع سیستم «تغذیه گروهی» و با بهره گیری از روشها و روابط سنتی اجتماعی، یعنی با سیستمی کمابیش ارگانیک انجام شده است.

اما احتیاجی به گفتن نیست که در مورد پخش یارانه ها، هرچند که دولت موفق شده باشد با سواری گرفتن مناسب از مجلس قدرت صرف و تقسیم آن را در دست خود بگیرد، اما باز هم ممکن نیست که در شرایط امروز قادر باشد نقدینگی یارانه ها را به هرکه خواست و به هر طریقی که خواست آنهم دور از چشم مردم و بدون هیچگونه نظارت و بررسی به راحتی تقسیم کند. و همچنین از طرف دیگر این نیزعملا ممکن نیست که دولت بتواند گروههای اجتماعی در جامعه هفتاد میلیونی و منقلب ایران را به همین سادگی به «مواجب بگیر ها» و «مواجب نگیر ها» تقسیم کند، نه تنها به این دلیل که خطوط سیاسی جنبش سبز منطبق با خطوط اقتصادی در جامعه کشیده نشده اند، بلکه به این خاطر که از یکطرف از لحاظ علمی و عملی نیز چنان مرزبندی هائی بسیار پیچیده تراز آنست که دولت کنونی قادر به انجامش باشد، و از طرف دیگر حتی اشاره ای از طرف محمد مدد (رئیس مرکز آمار ایران) به این چنین تصمیمی موجب برانگیختن موج حساسیتها و برخوردها حتی در در میان خود مسئولان رژیم گردید.

قصدم این بود که مختصر بنویسم و مفید، اما به نظر میرسد آن هنر را هنوز باید تمرین کنم تا یاد بگیرم. در هر حال لااقل یک نکته را امیدوارم بیان کرده باشم، و آن اینکه به قول خدا که جائی گفته بود «به خدا مکر میکنند اما خدا مکار ترین مکارهاست»، به گمانم این مکر جناب اخمتی نجاد هم نهایتا چاره ای نخواهد داشت جز اینکه به سر و روی خودش و دوستانش بپاشد، چرا که با مشکلات بسیاری که بی شک در مسیر تقسیم صحیح‌ یارانه ها خواهد بود، در عمل احتمال تولید خشم و یاس در توده ها بسیار بیشتر از تولید قدرشناسی و رضایت از دولت مینماید، چه برسد به تولید سرسپردگی و مزدوری!

8 نظرات:

Anonymous گفت...

خیلی دقیق، روشنگرانه و افشاگرانه بود، ممنون. بااجازه این مطلب رو هم به فیس بوک فرستادم و هم ای میل کردم به دوستان. پیروز باشین.

Sadeq Rahimi گفت...

از لطف شما متشکرم دوست ناشناس عزیز، و در مورد ارسال به دیگران هم خواهش میکنم و ممنون از شما، به هر حال هرچه مطلبی بیشتر خوانده شود امکان فایده رسانی آن بیشتر میشود.

Anonymous گفت...

نظر شما دچار فرضیات غلطی است. یکی آنکه جامعه ایران را تافته جدا بافته می دانید. نگاهی به ونزوئلا بیاندازید و ببینید چه اتفاقی در آنجا افتاده.

ثانیا. شما از برنامه ریزیهای احمدی نژاد هیچ اطلاعی ندارید. او ممکن است به نظر احمق بیاید ولی باید قبول کنیم بین شارلاتانها از همه باهوشتر بوده که توانسته بقیه شارلاتانها را در کشور عقب بزند و به قدرت برسد

"دانی که چه گفت زال با رستم گرد دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد"

Sadeq Rahimi گفت...

دوست ناشناس عزیز، از انتقاد شما بسیار ممنونم. اما کاش بیشتر توضیح‌ میدادید؟

در ضمن فکر نمیکنید اگر واقعا احمدی نژاد به قول شما بین شارلاتانها از همه باهوشتر بود الان مملکت در این وضعیت مصیبت زده نبود؟ اینهم شد قدرت که این داره؟

Anonymous گفت...

توضیح بیشتر برای آقا صادق عزیز:

فرموده اید که هدف اینها این است که "با استفاده مستقیم از امکان تصمیم گیری در «توزیع» یارانه ها به سرباز گیری، یا به عبارت دقیقتر «استخدام» گسترده تر مزدوران «حقوق بگیر» از میان طبقات کم بضاعت و کم سواد جامعه بپردازد،"

من نمی فهمم چرا فرض می کنید نا موفق خواهد بود؟ بله آرزوی من هم اینستکه موفق نشود ولی احتمالا اینطور نیست. مثالش هم همانطور که گفتم ونزوئلاست. آقای چاوز دارد همین کار را می کند و حتی پایگاههایی که نداشته را فتح می کند. مگر اینکه فرض کنیم جامعه فقیر ایران تافته جدا بافته است.

ببینید احمدی نژاد را در شارلاتانیسم دستکم نگیرید. مصیبت زدگی مملکت از شارلاتانیسم احمدی نژاد ناشی می شود نه از کم هوشی او. زرنگی و شارلاتانیسم احمدی نژاد را از مناظره ها بفهمید.

خلیل گفت...

سلام، در این که احمدی نژاد شارلتان زرنگی است، حرفی نیست. اما گرانی چنان بیداد خواهد کرد که پول یارانه ها نمی تواند تعداد مزدوران استخدامی را چنان افزایش دهد که توی سر مردمی بکوبند که از گرسنگی بجان آمده اند. این است مشکل حاکمیت. به همین دلیل این روزها می کوشد با کمی دل بدست آوردن های ظاهری، از ترکیب موج اعتراضات فعلی با آینده جلوگیری کند که این کار ممکن نیست.

Sadeq Rahimi گفت...

ممنون، دوست ناشناس، از اینکه بیشتر توضیح دادید.

البته پیشگوئی کردن آینده آنهم در مسئله ای که تا اینحد در واقع تخصصی هست طبیعتا کار ساده ای نیست، اما آنچه که من میدانم این است که هرچند با شما موافق هستم که احمدی نژاد شارلاتان بسیار مکاری هست، به هر حال در عمل روشن شده است که به آن اندازه ای که باید مکار نیست، و همه جوانب را نتوانسته است پیشگوئی و محاسبه و یا حتی بعد از واقعه کنترل و مهار کند، وگرنه الان خودش را و آقایش را در اینچنین باتلاقی گیر نیانداخته بود که نه راه پس داشته باشند و نه راه پیش. خوب این به قول معروف آفتاب است که خودش آمده و دلیل آفتاب است.

اما از طرف دیگر از این واقعیت عریان هم که بگذریم، شما واقعا فکر میکنید این دولت ناتوان قادر است یارانه ها را بگیرد و به همین راحتی جامعه را گروه بندی کند و بین آدمهائی که دوست داری تقسیم کند و هیچ اتفاقی هم نیافتد؟ من وارد بحث نمیشوم چون بحث طولانی خواهد بود، اما اجازه بدهید بر سر این توافق کنیم که در اینمورد خیلی متفاوت میاندیشیم، چون من به هیچ وجه این دولت را دارای کارآئی لازم نمیبینم که بخصوص در شرایط حال حاضر بتواند چنین برنامه گسترده و پیچیده ای را عملی کند، که هیچ، تازه میوه هایش را هم بچیند و نوش جان کند.

اجازه بدهید این نکته مهم را یکبار دیگر اصرار کنم رویش، که اینکه فرمودید مصیبت زدگی مملکت از شارلاتانیسم احمدی نژاد ناشی میشود خوب طبیعتا از یک جهت موافقم که اگر ایشان آدم درست و حسابی بود اوضاع به این روز نمیکشید، اما انصاف میدهید که در واقع این هوش و ذکاوت جناب ان نیست که مملکت را به این وضعیت انداخته، بلکه بر عکس نیمه هوش بودن و بی ذکاوتی ایشان است که شارلاتانیسمش را تبدیل کرده به یک جوک تلخ و چندش آور، که خودش خیال میکند قادر است، یا به قول خودش «میتواند»، اما واقعیت این است که به هیچ وجه قادر نیست و نمیتواند.

Sadeq Rahimi گفت...

دوست عزیز، خلیل، به گمانم حرف شما هم نکته مهمی داشته باشد. اگر پیشگوئی ها صحیح باشند که در نتیجه نقدی ساختن یارانه ها کشور وارد یک فاز تورمی خواهد شد، آنوقت احتمال دارد که کنترل حد و حساب آن هم بسیار مشکل باشد، که میتواند همانطور که اشاره کرده اید منجر به برخاستن موج احساسات منفی در جامعه بشود که مخصوصا در این شرایط بحرانی و عدم قدرتمندی و کارآئی دولت مهارش میتواند کار ممتعنی باشد.

ارسال یک نظر